ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قصیده انگشتری سوم خاتم


 



هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های



برخیز و بخوان مرثیت کرببلا، های



 



پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان



درهای حسینیه ی دل را بگشا، های



 



طبّال بزن طبل که با گریه درآیند



طّبال بزن باز بر این طبل عزا، های



 



زنجیر زنان حرم نور بیایید



ای سلسله‌ها ، سلسله‌ها، سلسله‌ها، های



 



ای سینه زنان، شور بگیرید و بخوانید



ای قوم کفن پوش، کجایید؟ کجا؟ های



 



شمشیر به کف، حیدر حیدر همه بر لب



خونخواه حسین اید، درآیید هلا، های



 



کس نیست در این بادیه دلسوخته چون من



کس نیست در این واحه به دلتنگی ما، های



 



این داغ چه داغی ست که طوفان شده عالم



آتش زده در جان و پر مرغ هوا، های



 



***



از کوفه خبر می‌رسد از غربت مسلم



از کوفه و کوفی ببرم شکوه کجا؟ های



 



عباسِ علی تشنه و طفلان همه تشنه



فریاد و فغان از ستم قوم دغا، های



 



بازوی حرم، نخل جوانمردی و ایثار



عباس علی، حضرت شمع شهدا، های



 



آتش به سوی خیمه و خرگاه تو می‌رفت



از دست ابالفضل چو افتاد لوا، های



 



با یاد جوانمردی عباس و غم تو



خورشید جدا گریه کند، ماه جدا، های



 



خورشید نه این است که می‌چرخد هر روز



خورشید سری بود جدا شد ز قفا، های



 



می‌چرخد و می‌چرخد و می‌چرخد، گریان



هفتاد قمر گرد سرِ شمس ضُحی، های



 



خونین شده انگشتری سوّم خاتم



از سوگ سلیمان چه خبر، باد صبا!؟ های



 



از داغ علی اصغر محزون، جگرم سوخت



با رفتن عباس، قدم گشت دو تا، های



 



***



طفلان عطش نوش تو را حنجره، خون شد



از خفتنِ فریاد در آن حنجره‌ها، های



 



بگذار که از اکبر داماد بگویم



با خون سر آن کس که به کف بست حنا، های



 



تنها چه کند با غم شان زینب کبری



رأس شهدا وای، غریو اسرا، های



 



بر محمل اُشتر سر خود کوبید، زینب(س)



از درد بکوبم سر خود را به کجا؟ های



 



امشب شب دلتنگی طفلان حسین(ع) است



این شعله به تن دارد و آن خار به پا، های



 



این مویه کنان در پی راهی به مدینه‌ست



آن موی کنان در پی جسم شهدا، های



 



این پیرهن پاره، تن کیست؟ خدایا



گشتیم به دنبال سرش در همه جا، های



 



در آینه سر می‌کشد این سر، سر خونین



در باد ورق می‌خورد آن زلف رها، های



 



این حنجر داوودی سرهای بریده ست



ترتیل شگفتی‌ست ز سرهای جدا، های



 



بگذار هم از گریه چراغی بفروزم



بادا که فروزان بشود شام شما،های...



**************************



من تشنه و دل تشنه و عالم همه تشنه



کو آب که سیراب کند زخم مرا، های



 



آتش شده‌ام آتش نوشان منا، هوی



عنقا شده‌ام، سوخته جانان منا، های



 



هنگام اذان آمد و در چِک چک شمشیر



او حی غزا می‌زد و من «حی علی» های



 



امشب شب شوریدگی، امشب، شب اشک است



شمشیر مرا تیز کن از برق دعا، های



 



خون خوردن و لبخند زدن را همه دیدید



گل دادن قنداقه ندیدید الا، های



 



با فرق علی(ع) کوفه‌ی دیروز، چها کرد؟



از کوفه ندیدیم بجز قحط وفا، های



 



بر حنجره تشنه چرا تیر سه شعبه؟



کس نیست بپرسد ز شمایان که چرا؟ های



 



این کودک معصوم چه می‌خواست؟ چه می‌گفت؟



در چشم شما سنگدلان مُرد حیا، های



**************************



هر راه که رفتید همه خبط و خطا بود



هر کار که کردید هدر بود و هبا، های



 



این قوم نبودند مگر نامه نبشتند



گفتند که ما منتظرانیم بیا! های



 



گفتند اگر رو به سوی کوفه کنی، نَک



از مقدم تو می‌رسد این سر به سما، های



 



گفتند به شکرانه‌ی دیدار شما شهر



آذین شده با آینه و نور و صدا، های



 



آیینه‌تان پر شده از زنگ و دورویی



چشمان شما پر شده از روی و ریا، های



 



مختار، به حبس اندر و میثم، به سر دار



در کوفه ندیدیم بجز حرمله‌ها، های



 



این بود سرانجام وفا؟ رسم امانت؟



ای اف به شما، اف به شما، اف به شما، های



 



ای اف به شمایان که سرم بر سر نیزه‌ست



بس نیست تماشای شهیدان مرا؟ های!



 



در جان شما مرده دلان زمزمه‌ای نیست



در شهر شما سنگدلان مرده صدا، های



 



ای قوم تماشاگر افسونگر بی‌روح!



یک تن ز شمایان بنمانید به جا، های



**************************



یک تن ز شما دم نزد آن روز که می‌رفت



از کوفه سوی شام سر کشته ما، های



 



یک مشت دل سوخته پاشیدم زی عرش



یعنی که ببینید، منم خون خدا، های



 



آن شام که از کوفه گذشتند اسیران



از هلهله، از هی هی و هی های شما، های



 



دیروز تنی بودم زیر سم اسبان



امروز سری هستم در طشت طلا، های



 



ما این همه با یاد شماییم و شما حیف



ما این همه دلتنگ شماییم و شما... های



**************************



از کرببلا هروله کردیم سوی شام



از مروه رسیدیم دوباره به صفا، های



 



خورشید فراز آمده از عرش به نیزه



جبریل فرود آمده از غار حرا، های



 



این هیات بی‌سر شدگان قافله کیست؟



شد نوبت تو، قافله سالار منا! های



 



من قافله سالارم و ما قافله‌ی تو



ای بَرشده بر نیزه، تویی راهنما، های



 



ما آمده بودیم بمیریم و بمانیم



ما آمده بودیم به پابوس فنا، های



**************************



یا سید شوریده سران! کوفه چه می خواست؟



آن روز در آن هروله‌ی هول و ولا، های



 



منظومه‌ی خونین جگران! کوفه چه دارد؟



از کوفه چه مانده‌ست بجز گریه به جا؟ های



 



خون نامه‌ی بی‌سرشدگان! کوفه نفهمید



سطری ز سفرنامه‌ی دلتنگ تو را، های



 



پیراهن یوسف نفسان! کوفه چه داند؟



منظومه هفتاد و دو گیسوی رها! های



**************************



در مشعر زخم تو رسیدم به تشهّد



تا از عرفات تو رسیدم به منا، های



 



با گریه و با نذر کجا را که نگشتیم



حیران تو ای آینه غیب نما، های



 



در غربت این سینه برافروز چراغی



در خلوت این دیده جمالی بنما، های



 



آن شاعر شوریده که می‌گفت کجایید



اینجاست بیایید شهیدان بلا! های



 



من حنجره‌ام نذر شهیدان خدایی ست



من حنجره‌ام وقف تمام شهدا، های



 



از خویش بپرسیم کجاییم و چه داریم



از خویش برون می‌زنی امشب به کجا؟ های



 



ماندیم در این خاک و پری باز نکردیم



مُردیم در این درد و ندیدیم دوا، های



 



های ای عطش آغشته ترینان! عطشم کُشت



آبی برسانید به این تشنه هلا، های



 



یک بار بپرسید ز حالم که چرا هوی



تا پاسخ‌تان گویم یاران که چرا های ...



**************************



هفتاد و دو دف هر صبح می‌کوبد در من



هفتاد و دو نی هر شب در من به نوا، های



 



این جاده همان جاده خون است بپویید



این در، در دهلیز بهشت است، درآ، های



 



ای عاشق دل باخته، آهی بکش از جان



ای شاعر دلسوخته، اشکی بسرا، های



 



حالی چه کنم گر نکنم شکوه و فریاد



در منقبت و مرثیت آل عبا، های... 



 


کلمات کلیدی این مطلب :  قصیده ، انگشتری ، سوم ، خاتم ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/7 در ساعت : 20:13:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  1291


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکرم بهرامچی
1390/9/7 در ساعت : 21:28:47
دست مریزاد بسیار عالی سرودید
اما وزن بیت زیر یا مشکل دارد و یا اشتباه تایپ است

شمشیر به کف، حیدر حیدر همه بر لب


خونخواه حسین آید، درآیید هلا، های





مانا باشید/............................

بله . حسین آید باید حسین اید تایپ می شد. الان در متن اصلاح می کنم. تشکر.

خونخواه حسین اید در آیید هلا های
مصطفی پورکریمی
1390/9/7 در ساعت : 21:59:22
سلام جناب استاد قزوه ی گرامی

هنگام اذان آمد و در چِک چک شمشیر

او حی غزا می‌زد و من «حی علی» های

امشب شب شوریدگی، امشب، شب اشک است

شمشیر مرا تیز کن از برق دعا، های

مدیریت این قصیده ی فاخر از دسته بندی هیئات سینه زن و زنحیر زن تا توصیف امّهات حادثه کربلا و بازگشت به خود و دوران معاصر و بصیرت بخشی به مخاطب گوشه ی کوچکی از محاسن این چکامه ی عاشورایی ست .... اجرک الله فی مصیبت مولاناالحسین علیه السلام ...
مصطفی معارف
1390/9/8 در ساعت : 13:3:41
با سلام
مرحبا به دل پر درد عاشورائیتان
ما را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید
بر قرار باشید و سبز
ابراهیم حاج محمدی
1390/9/8 در ساعت : 17:21:54
سلام بر استاد قزوه ی عزیز
بسیار زیبا و پرشور و دردمندانه و غمگنانه سروده اید . اجرتان با اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران شهیدشان علیهم السلام .
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/9/7 در ساعت : 22:40:20
سلام بر استاد قزوه ی عزیز
دست مریزاد ، قصیده ای پرشور ، پردرد و فوق العاده زیباساخته و پرداخته اید
با شور و حالی که ازخواندن این قصیده غرّا و دلنشین حاصل آمد حیفم می آید به دوه نکته ی کوچک که به نظرم رسیده اشاره نکنم ، بنا بر این پوزشم را بپذیرید
موارد مورد نظر را با تغییر احتمالی نوشته ام ( آید===> اند ) و ( کوبید ===> کوبد )
1-<شمشیر به کف،حیدر حیدر همه بر لب /خونخواه حسین اند ، درآیید هلا، های>

2 - < بر محمل اُشتر سر خود کوبد، زینب(س)/از درد بکوبم سر خود را به کجا؟ های >

اجرتان با سلار شهیدان


رستم عجمی
1390/9/8 در ساعت : 20:11:15
درود بر شما استاد نازنین و گرامی
استفاده کردم
ایام سوگواری را تسلیت عرض می کنم
یا علی.
سید حسن رستگار
1390/9/7 در ساعت : 23:10:54
سلام جناب قزوه عزیز

فوق العاده بود
اجرتان با قافله سالار عشق
بر قرار و بر مدار
یا علی
حمیدرضا اقبالدوست
1390/9/8 در ساعت : 22:44:10
بسیار عالی استاد /ممنون /پاینده باشید
بازدید امروز : 8,044 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,251
logo-samandehi