دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

باران و آتش

چتری برای قامتت که اوج رعنایی ست/ پیدا نکردم چاره اش فن زلیخایی ست/ می آورم پیراهنت را سمت خود از جبر/ خم می شوی و جلوه ی چشمت اوستایی ست/ مَردی ولی مثل فرشته مهربان هستی/ پیراهن و چشمان آبی تو دریایی ست/ قسمت اگر شد بوسه گاه پلک هایت را/ گلبوسه می کارم که فکر من گل آرایی ست/ بعد از ادای " دوستت دارم " به گوش من/ لبخند تو بر کنج لبهات اوج آقایی ست/ تبخیرگاه اشک باران است این نقطه/ عالی جناب عشق در حال پذیرایی ست/ با رد باران روی آتشگاه جان ما/ باید پرستش کرد آن را که اهورایی ست/ اینجا بساط عشق بازی ها مهیا هست/ باید رها شد وقت ، وقت بی محابایی ست/ با چک چک دیوانه ی باران به چشم تو/ حس می کنم بر پلک هایت جای امضایی ست/ #مهنازمحمودی

---

---

   تاریخ ارسال  :   1397/6/24 در ساعت : 16:17:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  450

---

---