ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چار پاره غروب عاشورا


 



 چارپاره غروب عاشورا



 



 



 



 



 



غروب عاشورا



 



 



در لحظه های آخر این روز فاجعه 



در خون نشسته است کران تا کران خاک



بغض کبود ابر به تاریکی غروب 



تابیده از لبان افق تا روان خاک



 



آن لاله های تشنه در این سرخی غروب 



  در دشت خون گرفته چه آرام خفته اند



  آنان که بر ندای فرح بخش انقلاب 



  تا پای جان ستاده و لبیک گفته اند



 



این چهره های غرقه به خون در ملال دشت



نور مجسّم اند که خورشید زاده است



از درد و داغ لاله ی دشت بلا فلک



با یک نگاه در تب و تاب اوفتاده است



 



پیچیده در سکوت ملال آور غروب



  فریاد در نوای یتیمان نینوا



گلگون نشسته است به ماتم نگاه چرخ



 بر کشتگانِ صحنه ی خونینِ کربلا



 



بر ساقه های نازک این یاس های سبز



اینک لهیب آتش و خون چنگ می زند



بر ساز غم گرفته ی دل های بی قرار



نای عزا نوای غم آهنگ می زند



 



در آن غروب تلخ نسیمی نمی گذشت



  هر سوی خاک،شعله ی آتش زبانه داشت



  بر جسم گلرخان بلا دیده ی نبرد



 از خوشه های خشم،زمان تازیانه داشت



 



چشم فلک به ماتم این  کشتگان گریست



دستی بر آسمان خط سرخی کشیده است



در تار و پود ابر،روان است جوی خون



با آه و ناله روز به پایان رسیده است



 



در پرده ی کبود افق ماتم است و درد



 چشم ستاره ها همه در خون نشسته است



 نقش عزا به سینه ی هفت آسمان نوشت 



 تا روز رستخیز،فلک دل شکسته است



 



پاشیده در سکوت شب اکنون ملال تلخ 



بر پا شد ه است خیمه ی غم تا فراز ماه



روح ستم که تشنه ی بیداد و ظلمت است



از پشت پرده های افق می کند نگاه



 



غیر از ملال و رنج که در روزگار هست



 تا روز حشر،نقش دگر پایدار نیست



 آری نشاط وشور فراموش گشته است 



  درکاروان عمر پس از این قرار نیست



 



این ابر های سرخ چو من گریه می کنند   



بر ماتم حسین و شهیدان کربلا



گم شد صدای روشن خورشید آسمان



آید به گوش جان همه جا نغمه ی عزا



 



آن دشت شد مزار جگر گوشه ی رسول



تا نخل های نهضت او بارور شود



 در ذهن روزگار ،قیامش قوام یافت



 تا بر بسیط خاک،عدالت ثَمَر شود



 



                     سروده ناصرعرفانیان


کلمات کلیدی این مطلب :  چار ، پاره ، غروب ، عاشورا ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/6 در ساعت : 19:3:37   |  تعداد مشاهده این شعر :  1352


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابراهیم حاج محمدی
1390/9/6 در ساعت : 21:57:52
سلام جناب عرفانیان عزیز / اجرتان با سید الشهدا . بسیار از این چهار پاره نفیس و بدیع بهره بردم . دست مریزاد انصافا استادانه سروده اید .
در بند دوم کلمه ی {خفته اند } سهوالقلمی رخ داده که انشاء الله اصلاح می کنید و در این مصرع { گم شده صدای روشن خورشید آسمان} گم شد صحیح است که ظاهرا باید سهوالقلمی رخ داده باشد چون { گم شده} خلل وزنی ایجاد می کند .

بسلام وادب احترام استاد گرامی جناب حاج محمدی خیلی از مرحمت ولطف حضرتعالی ممنو نم حتما سهوالقلم هارا رفع می نمایم باز هم از حضور گرمتان سپاس

در پناه حق تن درست و سلامت باشید
مصطفی پورکریمی
1390/9/7 در ساعت : 22:51:56
سلام جناب استاد عرفانیان گرامی

چارپاره ای منسجم ، ارزنده و حزن آور بود آجرک الله.......در قسمت مدیریت دفتر شعرتان مربع را علامت بزنید تا شعرتان در صفحه ی اول نمایش داده شود.

و علیکم السلام جناب پور کریمی گرامی ممنونم از عنایت ولطفی که به این وجیه ناقابل مبذول داشته اید خداوند شما را حفظ کند سلامتی را برای شما خوهانم

در پناه حق
سارا وفایی زاده
1390/9/7 در ساعت : 9:15:49
سلام جناب عرفانیان

ایام سوگواری اباعبدالله را تسلیت می گم

قلمتان مانا.

عاشورایی باشید.

باسلام وعرض ادب من هم این ایام را به خواهر بزرگوار و ادیب توانا تسلیت می گویم واز لطف ومرحمت شما سپاسگزارم

در پناه حق باشید
بازدید امروز : 8,604 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,811
logo-samandehi