دوباره عطرِ خیالت به نا خود آگاهم
وزید و طبعِ غزل را گرفته هر آهم
اگرچه لایقِ عشقِ تو نیستم. بگذار...
کمی دروغ بگویم به قلبِ آگاهم:
شدم درست شبیهِ همان که می خواهی
شدی درست شبیه همان که می خواهم!
عمیق تر شده هر روز زخمِ عشق. انگار...
که من درآمده از چاله ، رفته در چاهم
بدون غصه ی مرگ آورِ تو می میرم
همیشه زنده به این دردِ عشقِ جانکاهم
مرا اگرچه فراموش کرده ای اما...
تویی نیایشِ هر لحظه ی سحرگاهم
اگرچه راهِ خودت را کشیدی و رفتی
ولی هنوز برای تو چشم در راهم
#حسین_احسانی_فر(رهای لنگرودی)
تاریخ ارسال :
1397/4/17 در ساعت : 10:15:35
| تعداد مشاهده این شعر :
477
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.