ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در چشم فرات عکس ماه افتاده است...(رباعیات عاشورایی)


 نذر سقای تشنه لب کربلا، حضرت ابوالفضل العباس(ع)



 



در مشت گرفت آب و بی تاب نشد               



شرمنده ی اهل بیت و اصحاب نشد



در حیرتم از عطش که مانند فرات              



از شـــرم لب تشنه ی او  آب نشد



*



در چشم فرات عکس ماه افتاده است      



یک هاله به رنگ اشک و آه افتاده است



آن دست بنازم که جلوتـر از پــــــــا           



در راه وصال حق به راه افتاده است



*



تا بر تــــن او تیر فزون تــر می شد        



هم  گریه ی  مشک لاله گون تر می شد



می گفت: سلام باد بر خون حسین!         



وقتی لب تشنه اش ز خـون تر میشد...



*



تــا بر اســـــــــرای خــاک دادند ندا            



خونی پی  فدیه رفت و دستی به فدا



این ریخت به خاک و آن شد از شانه جدا     



این خون خدا و آن دگــــــــر دست خدا



*



تا ساغــــــر وصـل را به دستش دادند              



چندی ز پی نظــــاره اش استادند



دیدند دو دست او پی سجده ی شکر             



از شانه جــدا شده به خـاک افتادند... 


کلمات کلیدی این مطلب :  در ، چشم ، فرات ، عکس ، ماه ، افتاده ، است...(رباعیات ، عاشورایی) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/5 در ساعت : 9:21:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  2014


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/9/5 در ساعت : 11:23:33
سلام بر جناب سلیمانپور عزیز
دست مریزاد ، با این رباعی های شیدا و دلنشین روز اول محرم ما را هم عاشورا کردی
اجرت با ابوالفضل(ع)
با عرض پوزش رباعی دوم بدون است زیبا تر می شه امتحان کنید.

&&&&&&&&&&&&&&&
سلام بر شاعر بزرگوار، جناب نجوای عزیزتر از جان
ممنون از لطفت ...درباره رباعی دوم عارضم که حذف "است" را هنگام سرایش در دستور کار داشتم!...اما هرکاری کردم از جناس مرکب گونه ای که به وجود می آید، نتوانستم چشم بپوشم (در بیت آخر"دست" و "..دَه است"...البته در پایان دو مصرع بیت اول نیز، دست هایی در کار است!)
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/9/5 در ساعت : 15:30:6
سلام و درودی مجدد بر دوست عزیز و شاعر توانمند جناب ارومی عزیز
گمان میرفت از حسن و ظرافت
تو که در شعر همسنگ بلوری
به صنعت دل نمی بندی به هر حال
از آن دنیای ماشینی به دوری
........
ولی دیدُم تو هم صنعت پرستی
به دنبال " فتاده است " و " دستی "
به قربون تو و شعرترت شُم
چکار دارُم که شیدای چه هستی
.............
منم در کار صنعت دست دارم
دل از زیبا پرستی مست دارم
ولی هر جا که " افتاده است " آمد
برای راحت " افتاده ست " دارم
.........
بیا ما شاعران واژه آرا
بگردیم از پی شعر دلارا
بگوییم " است " از " افتاده " ها نیست
پناهی نو دهیم افتاده ها را

&&&&&&&&&&&&&&&
الا نجوا که شعرت مثل قنده
عنایت کن به قندخون بنده
یهو بینی که شعر همچو شهدت
مرا از پا، توی بستر فکنده!

**

اگرچه با مدرنیته عجین نیست-
دل من سینک با علم نوین نیست-
بهل، با این صنایع شاد باشیم
که سهم ما ز صنعت غیر از این نیست!


کاظم نظری بقا
1390/9/5 در ساعت : 9:57:39
سلام
بهره بردم مأجور باشید.

&&&&&&&&&&&&&&
سلام جناب نظری بزرگوار....سپاس از محبتتان
مصطفی پورکریمی
1390/9/5 در ساعت : 14:0:24
سلام جناب استاد سلیمانپور عزیز
بسیار زیبا بودند سرشار از صنایع ادبی ... جناس و مراعات نظیر و ...... عاشورایی بمانید

&&&&&&&&&&&&&&&&

سلام بر برادر بزرگوارم جناب پورکریمی عزیز و ممنون از لطف همیشگی تان....اگر یادتان بود و باران گرفت،این برادر گناهکارتان را نیز از دعا بی نصیب نگذارید.
یوسف شیردژم «افق»
1390/9/6 در ساعت : 12:10:50
سلام آقا سعید

بسیار زیبا سروده اید برادر

اجرتان با شهید کربلا

زنده باشید

&&&&&&&&&
سلام بر جناب شیردژم عزیز و ممنون از حسن توجه و دعای خیرت...
علی سعادتخانی
1390/9/5 در ساعت : 9:45:26
بسیار زیبا و شور آفرین بودند این رباعیات
دست مریزاد شاعر

&&&&&&&&&&&&&&
ممنون از لطف برادر خوبم جناب سعادتخانی عزیز
ناصر عرفانیان
1390/9/5 در ساعت : 13:40:1
با درود وعرض ادب جناب سلیمانپور رباعی ها ی زیبایی است

اجرتان با امام حسین علیه السلام

در پناه حق

&&&&&&&&&&&&&&&&&&
آقای عرفانیان ممنونم....ان شاءالله طبع دوستان شاعر، همواره- بویژه در این ایام حسینی- از انفاس قدسیه اهل بیت-علیهم السلام، بهره مند شود
سید حکیم بینش
1390/9/5 در ساعت : 19:28:57
خیلی زیبا بود
خیلی لذت بردم
آفرین بر شما برادر خوب و عزیز

&&&&&&&&&&&&&&&&&
ممنون سید بزرگوار...شما لطف دارید
ابراهیم حاج محمدی
1390/9/5 در ساعت : 11:22:57
سلام یر شما جناب استاد سلیمانپور ارومی عزیز
مأجور باشید انشا ء الله بسیار رباعی های ناب و زیبائی است بهره بردم
اگر مصرع ها را ذیل هم می نوشتید بهتر بود و این مشکل پیش نمی آمد

&&&&&&&&&&&&&
سلام برادر...ممنون از عنایتت...در این مورد اگر احیاناً شعر حقیر باب طبع دوستان شده،به شاعری ما برنمی گردد بلکه به حسینیه ی جان عزیزان مربوط است که هرجا نام متبرک حسین(ع) باشد،به شور و نوا می آید....(در ضمن پیرو فرمایش شما مصرع ها را زیر هم نوشتیم تا چه از آب در بیاید!)
محمد یزدانی جندقی
1390/9/5 در ساعت : 15:15:5
سلام بر شما و درود
زيبا سرو ده ايد برادر
باب الحوائج قمر بني هاشم دست طلب خيرتان را
از در گاه الطاف با بر كتش خالي برنگرداند ....
در اخرين مصرع مشكل تايپ داريد يا حسين شهيد

&&&&&&&&&&&&
سلام بر یار قدیمی، محمد عزیز و ممنون از دعای خیرت....خدا عین آن را به شما و دیگر شاعران مخلص اهل بیت عنایت فرماید ان شاءالله (می خواستم بگویم "بهتر از آن را" دیدم دیگر بهتر از آنی وجود ندارد!)
آن مورد تایپی هم اصلاح شد.اینجا تفاوت چشم مسلح و غیرمسلح آشکار می شود قربان!
بازدید امروز : 48,654 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,212,965
logo-samandehi