ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بار سنگینم که روی دوش رؤیا مانده ام
موجم امّا از تلاطم داشتن ، وا مانده ام
چون حبابی خالی از خویشم که تنها مانده ام
 
می روم وقتی که راه از من جلو تر می رود
از سرشتم از خودم از طینتم  جا،مانده ام
 
ناشکیبا از رمق افتاده پیری در حضیض
لا جرم --‌ از روی ناچاری -- شکیبا مانده ام
 
بی محابا می دواند ریشه در من درد ، وای
درد آیا می کند با من مدارا ؟ مانده ام!!!
 
روی «لا» در گوش من ای شیخ لالائی نخوان
تا چنین در حیرت از اسرار «الّا» مانده ام
 
ناگزیرم از گریز از خویشتن وقتی که عشق
امد اما دید من از اوست رسوا مانده ام
 
ناکجا آباد را در صُقع رویا جسته ام
بارسنگینم که روی دوش رویا مانده ام
 
زهد ورزیدم که در غفلت سرای زندگی
پر نکردم وا و در زندان پروا مانده ام
 
پروراندم باوری نابارور در خویش و باز
در سترون پروراندن های دنیا مانده ام! 
 
مقصدم در کوچه ی بن بستِ هیچستان گم است
-- در شگفتی زا ترین جایی که پیدا مانده ام -
کلمات کلیدی این مطلب :  موج ، تلاطم ، سرشت ، طینت ، حضیض ، نا کجا آباد ، صُقع ، هیچستان ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1396/12/2 در ساعت : 15:31:6   |  تعداد مشاهده این شعر :  594


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  بهنام امامی پیش از اینها     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام اگر دربارهء شما قصور یا تقصیر از من سرزده است، این برادر کوچکتان را به بزرگ منشی خود ببخشید و حلال بفرمایید خواهش می کنم. التماس دعا
علی نظری سرمازه
1396/12/3 در ساعت : 13:50:30
درودشاعرگرامی
بسیارزیباوپرمحتوا...
ابراهیم حاج محمدی
1396/12/3 در ساعت : 17:6:19
سپاس و درود دوست عزیز . موفق باشید
خلیل ذکاوت
1396/12/4 در ساعت : 11:36:53
درود و دست مریزاد
غزلی است نغز و پرمغز
ابراهیم حاج محمدی
1396/12/4 در ساعت : 23:13:32
درود و سلام حضرت دوست و استاد ذکاوت بزرگوار . و سپاسگزارم از حضور ارجمند و نظرلطفتان
بازدید امروز : 4,644 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,168,955
logo-samandehi