ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



فروغ دیگری
«فروغ دیگری»
 
دنیا به کام ما نمی چرخد,من دختری از نسل پاییزم
دریای چشمم خشک خواهد شد،مثل حواصیلی غم انگیزم
 
 مردی شبیه داش آکل نیست تا چشم هایم را بلد باشد
 با شعرهایم مهربان باشد،با من که از احساس لبریزم
 
هی «داروگ کی می رسد باران!» قحطی به جان برکه افتاده است
برگی به روی تک درختی خشک،با یک تکان ساده می ریزم
 
این جا که جای زندگانی نیست،تیمورها داروغه ی شهرند
سلطان جلال الدین نمی آیی!؟ بی تو اسیر دست چنگیزم
 
در من«فروغ» دیگری زنده است، فوجی پرستو روی دستانش
هر شب  برایت واژه می بافم،مهرت که باشد گردن آویزم
 
حتما برایت باورش سخت است،این زن چگونه طاقت آورده!؟
با یک جهان اندوه می سازد، درگیر این دوران  پرهیزم
 
تنهایی  من مثل مولاناست،مثل نشابور پس از چنگیز
از بلخ تا قونیه می آیم،وقتی تو باشی شمس تبریزم !

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1396/11/30 در ساعت : 15:37:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  644


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1396/11/30 در ساعت : 21:26:2
درود
غزل بسیار پویایی خواندم.گره خوردگی اندیشه وعاطفه در این اثر نمایان است:
تیمورها داروغه شهرند...
مثل نشابورپس از چنگیز...
تاچشم هایم را بلد باشد...
بسیار زیبا.
بازدید امروز : 13,875 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,178,186
logo-samandehi