آبهای قعر اقیانوسها آتش گرفت
سینه ها در خون نشست وبوسها آتش گرفت
ناله ی دریا دلان در موج دریا پاره شد
آه شد آتشفشان افسوسها آتش گرفت
شیر مردان در کنار چین در آتش سوختند
در اروپا خرمن ناقوسها آتش گرفت
آنقدرها واژه در اندام آدم دودشد
تا غزل در باور ققنوسها آتش گرفت
رعد از بس در میان بوق و کرنایش دمید
تاکه چشم روشن فانوسهاآتش گرفت
موسی عباسی مقدم
تاریخ ارسال :
1396/11/16 در ساعت : 20:26:53
| تعداد مشاهده این شعر :
546
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.