کی شود رحمت باران به بیابان برسد
دشت، پرلاله شود سبزه به دامان برسد
شودآیا سحری ، صبحدمی ،نیمه شبی
بانگ سبوح تو ازمرغ غزلخوان برسد
شده ام پیروامید م به وصال تو هنوز
یوسفی کن که دل پیر به سامان برسد
رند اگرخانه نپرداخته است از کم و کاست
سخت باشد که به دیدار توآسان برسد
گرچه ما را سردلداری و دلجویی هست
عشق حقی است که باید به جوانان برسد
به خدایی که مرا کرده به نقشی مشغول
نقش و ترسیم نشانیست که انسان برسد
لذتی می دهد انگونه بلایی که تویی
خوش ندارم که بلای تو به پایان برسد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1396/9/11 در ساعت : 6:23:31
| تعداد مشاهده این شعر :
400
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.