کی شود رحمت باران به بیابان برسد
	 دشت، پرلاله شود سبزه به دامان برسد
	  شودآیا سحری ، صبحدمی ،نیمه شبی
	  بانگ سبوح تو ازمرغ غزلخوان برسد
	  شده ام پیروامید م به وصال تو هنوز
	  یوسفی کن که دل پیر به سامان برسد
	 رند اگرخانه نپرداخته است از کم  و کاست
	  سخت باشد که به دیدار توآسان برسد
	  گرچه ما را سردلداری و دلجویی هست
	 عشق حقی است که باید  به جوانان برسد
	 به خدایی که مرا کرده به نقشی مشغول
	 نقش و ترسیم نشانیست که  انسان برسد
	  لذتی می دهد  انگونه بلایی  که تویی  
	  خوش ندارم که بلای تو به پایان برسد
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1396/9/11   در ساعت   :    6:23:31
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
455
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.