از این دگرگونیِ در فرهنگ بیزارم
از این که دل ها گشته مثل سنگ بیزارم
از این همه آشفتگی سرسام می گیرم
از این رقابت های تنگاتنگ بیزارم
از این همه درگیریِ انسان بیچاره
از کشمکش های مداوم ، جنگ بیزارم
از این فریبِ عام، باورهای پوچ و سست
از این تعارف های رنگارنگ بیزارم
از بی تفاوت گشتنِ نوع بشر از هم
از این خبرهای سراسر ننگ بیزارم
هرگز شکافِ صفر تا صد پر نمی گردد
از این تفاوت های صد فرسنگ بیزارم
از حرصِ سیری ناپذیرِ عده ای از ما
آن سو تر آن کودک که شد دلتنگ بیزارم
از فاضلابِ صنعتی ، دریای آلوده
از کوچِ اجباری یک خرچنگ بیزارم
از این عفونت های مزمن ، زشت ، پی در پی
از این هوای سمّیِ بیرنگ بیزارم
از این همه احساسِ بد دیگر چه می ماند
از این تناقض های پرنیرنگ بیزارم
تاریخ ارسال :
1396/8/30 در ساعت : 23:58:11
| تعداد مشاهده این شعر :
519
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.