ای ماضی تو حال تو آینده نگر باش
یعنی که مکن کسب هنر در پی زر باش
دلال شو و سکه پی سکه بیندوز
ای جان پسر! راهرو راه پدر باش
آسوده چو خواهی گذرد عمر گرامیت
با ظالم و مظلوم برو شیر و شکر باش
از هر طرفی باد وزد هی بده بادش
بی دغدغه ی سنگ بلا زنگ خطر باش
افتاده به گودال چو دیدی همه شو کور
فریاد تظلم چو شنیدی همه کر باش
در کشور ما هست محقق چو جهانگرد
رو مرد محقق شو و دایم به سفر باش
در هر سفری سود کلانی است نهفته
بردار و بیا کشور خود از همه سر باش
خواهی که به فرهنگسراها ز تو تجلیل
بسیار شود آدم عاری ز هنر باش
هر مرتجعی چون ز ازل منعطف آمد
یا در همه جا کش شو و یا مثل فنر باش
با این همه مهمان چو شدی خانه ی «شاطر»
چون زلزله تخریبگر زود گذر باش !
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/8/18 در ساعت : 20:23:58
| تعداد مشاهده این شعر :
1465
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.