"انیس الغربا" و سهم عارفان "چشتیه" در گسترش زبان فارسی در هند(بخش سوم و پایانی)
در باره آداب و تعلیمات چشتیه باید گفت که این سلسله در مجموع سلسله ای ست که به آسانی مرید می پذیرد و در این مسیر دشواری و رنج را به مریدان تحمیل نمی کند و همین یکی از دلایل تمایل فراوان مردم به این سلسله در هند بوده است. اگرچه بعضی از اقطاب، مانند بابافرید گنجشكر، روش غیابی را مردود دانستهاند، اما بعضی دیگر، مانند سیّد محمّد گیسودراز، معتقد بودند كه لازم نیست مرید و طالب، مرشد و پیر را زیارت كنند، بلكه غیابی هم میتوان با وی بیعت كرد. در گذشته برای ورود به این سلسله آداب دیگری نیز وجود داشت، از جمله مرید میبایست مدتها در خانقاه در خدمت شیخ میبود و اعمالی هم كه جنبۀ ریاضت داشت، انجام میداد، امّا به مرور زمان این قبیل آداب دگرگون شد. در این سلسله وقتی سالك قدم در سیروسلوك میگذارد، ابتدا باید توبه و خود را از معاصی «تخلیه» كند تا شایستگی آن را داشته باشد كه نفس را به حلیۀ عبادت آراسته سازد.
طبق آداب چشتیه مرید سه درجه دارد: مرید سالك، مرید واقف و مرید راجع. مرید سالك راه معرفت را بدون وقفه طی میكند، اگر وقفهای در این راه ایجاد شود، وی را واقف میخوانند و چنانچه این وقفه را با توبه همراه نسازد و بر آن استمرار ورزد، به او راجع میگویند. در گذشته مشایخ چشتیه كمتر فرزندان خود را به خلافت مینشاندند و بیعت با مرده و بیعت با خضر، كه بعدها كم و بیش معمول شد، مردود بود. به درویشانی هم كه دست ارادت به شیخی نداده بودند، میگفتند كه «در پلّۀ كسی ننشسته است». بیعت دوم مریدی كه با دو پیر بیعت میكرد، معتبر نبود، زیرا مرید میبایست به یك حلقه متّصل باشد.
تا زمان شیخ نصیرالدین چراغ دهلی آداب خرقهپوشی بسیار مهم بود و سعی میشد خرقه را، كه میراث مقدّس خواجگان چشت بود، به جوانان ندهند و از خرقهبازی بهشدّت جلوگیری میشد. برای خرقه، اصلی الهی قائل بودند و منشأ آن را به شب معراج میرساندند كه پیامبر اكرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم خرقۀ فقر را از خدا دریافت كرد و سپس آن را، كه امانت و سرّ الهی بود، به علی علیهالسلام پوشاند. از نظر آنان هیچ شجرۀ طریقتی نیست كه به علی علیهالسلام نپیوندد. برای حضرت علی دو نوع خلافت قائلاند: ظاهری یا صغری و باطنی یا كبری (رجوع کنید به سیدبری،ص 58 ـ59). در این سلسله خرقه ارادت، بر خلاف خرقۀ تبرّك، به هر مریدی داده نمیشد، مگر مریدانی كه تابع اراده شیخ بودند و از دستور مراد خود ذرّهای سرپیچی نمیكردند. به این نوع خرقه، كه از جانب خدا بر دل پیر ملهم میشد و از همه معتبرتر بود، خرقه خلافت رحمانی میگفتند. گاهی هم پیر به مرید، بر اثر اجتهاد و عمل نیك او، خرقه میداد، كه آن را خرقه اجتهاد مینامیدند. بر اثر توصیه و به عنوان تبرّك نیز به فردی خرقه داده میشد، كه چندان اعتباری نداشت.
در سلسله چشتیه، شریعت مقدّم بر طریقت است و نه تنها مریدان بلكه مرشد هم باید تمام واجبات و فرایض دینی و حتی مستحبات شرعی را با دقّت به جا آورد. افزون بر این، مرید باید طبق دستور مرشد اذكار و اوراد ویژهای را در اوقات خاص، بهصورت خفی یا جلی، بر زبان جاری سازد. این اوراد از شیخی به شیخ دیگر و از مریدی به مرید دیگر متفاوت است. مشایخ چشتیه، طبق سنّتی، غالباً این اذكار را به رسول اكرم(ص) نسبت میدهند و معتقدند كه آن حضرت آنها را به علی علیهالسلام تعلیم داده است. گرچه ذكر «لاالهالااللّه» افضل و اولی' از دیگر ذكرهاست، امّا به آن اكتفا نمیشود. به دستور پیر، گاهی مرید باید ذكر خاصی را هر روز هفتاد بار تكرار كند و برای هر وقت نیز ذكر معیّنی توصیه میشود. تعلیم ذكر از همان زمانی كه طالب بیعت میكند شروع میشود. ابتدا ذكر از راه تلقین و در خلوت انجام میگیرد و سپس طبق دستور، مرید بعد از نماز یا در ساعاتی خاص اورادی میخواند. در گذشته، اذكار منظومی به زبان فارسی، خصوصاً در حوالی دكن، در مجالس عمومی و خصوصی خوانده میشد.
گرچه بعضی از بزرگان چشتیه مراقبه را مقدّم بر ذكر میدانند، ولی اصل آن است كه نخست مرید را با ذكر و دعاهای گوناگون و اوراد خاصی به جوش و خروش درآورند، سپس او را به حال مراقبه و تفكّر وا دارند. مراقبه، كه بعد از مجاهده است، خود مقدّمهای برای مشاهده و مكاشفه است. برای مراقبه 36 نوع برشمردهاند، از جمله مراقبه حضور، مراقبه قلبی و مراقبۀ قربت. بعضی از انواع مراقبه در این سلسله بیشباهت به برخی از اعمال مرتاضان هندی نیست، چنان كه در حالت های مختلف مراقبه، گاهی مرید صورتِ نوشته «لاالهالااللّه» یا اسم «اللّه» و حتّی صورت شیخ را در خیال خود مجسّم و پیوسته به آن توجّه میكند تا حال غیبت به او دست دهد. در حالِ مراقبه، سالك در حالت سكون و تفكّر با چشمان بسته مینشیند و فقط به باطن نظر میكند. از نظر بعضی پیران این سلسله، مراقبه از ذكر مهمتر است، زیرا ذكر، كار زبان است، امّا مراقبه عملِ دل و درون است.
از آداب بسیار متداول این سلسله و سنّت پیران چشتیه، سماع است كه در هند به سبب شرایط مساعد آنجا، رشد بیشتری پیدا كرد و یكی از اصول مهم تعلیمات و آداب این سلسله شد. ابواحمد ابدال چشتی، ابویوسف چشتی، خواجهشریف زندنی، شیخقطبالدین بختیار كاكی، شیخ نظامالدین اولیاء، شیخعلی احمد صابر و بسیاری دیگر از مشایخ چشتیه به سماع اعتقاد داشتند و آن را یكی از اصول طریقت میدانستند. برخی از آنان، از جمله شیخنظامالدین اولیاء، برای سماع شروطی قائل شدهاند. شاگرد وی، برهانالدین غریب، نیز روش خاصی در سماع ابداع كرد كه به روش برهانی معروف شد. امروزه در بسیاری از مراكز و خانقاه های چشتیه، بهطور خصوصی یا عمومی، بهویژه در اعیاد و ایامِ عُرْس (سالگرد وفات مشایخ)، مجالس سماع برپا میشود و قوّالان در حضور مشایخ، غالباً اشعار عرفانی یا ابیاتی در مدح اهلبیت علیهمالسلام میخوانند و ساز میزنند. اكثر مجالس سماع و قوّالی همراه با وَلیمه است.
یكی از عوامل گسترش زبان فارسی در شبهقاره، سلسله چشتیه و آثار متعدد آن است. این آثار به چند بخش تقسیم میشوند: ملفوظات (سخنان مشایخ)، مكتوبات (نامههای مشایخ)، تألیفات در باره آداب و اعمال عرفانی، تذكرهها و شرح احوال مشایخ، و آثار منظوم.
ملفوظات:
از مهمترین آثار ادبی چشتیه در شبهقاره بهشمار میروند. طبق سنّتی، مریدان برجسته در مجالس پیران خود حضور مییافتند و سخنان آنان را یادداشت میكردند. این ملفوظات، علاوه بر جنبۀ ادبی و عرفانی، از نظر تاریخی نیز حائز اهمیّت و بیانگر افكار و اعمال مشایخ چشتیهاند. از جمله این ملفوظات است: انیسالارواح یا انیس دولت، كلمات خواجهعثمان،كه از قدیمترین ملفوظات موجود و منسوب به خواجهعثمان هاروَنی است و خواجه معینالدین چشتی، خلیفه وی، آن را گردآورده است؛ دلیلالعارفین، سخنان خواجه معینالدین چشتی، كه خواجهقطبالدین بختیار آنها را بهصورت كتابی تدوین كرده است؛ فوائدالسالكین، سخنان خواجهقطبالدین بختیار، كه بابافریدالدین گنج شكر آنها را گردآورده است؛ اسرارالاولیاء، ملفوظات بابافرید، كه یكی از مریدان وی بهنام بدراسحاق آنها را گردآوری كرده است؛ فوائدالفؤاد، كه یكی از مهمترین ملفوظات موجود از امیرحسنِ دهلوی، شاعر معروف پارسیگوی هند و مرید خواجه نظامالدین اولیاء، است كه سخنان پیر خود را گردآورده است؛ افضلالفواید، سخنان خواجهنظامالدین، كه امیرخسرو دهلوی آنها را جمع كرده است؛ سرورالصدور و نورالبدور سخنان صوفی حمیدالدین ناگوری که نوه اش شیخ فریدالدین آن را گرد آورده است، خیرالمجالس، از شیخنصیرالدین محمود چراغ دهلی، كه شاعری به نام حمید قلندر آنها را گردآوری كرده است؛ جوامعالكلم، از ملفوظات سیدمحمد گیسودراز، كه آن را فرزند و مریدش، سیّد محمّد اكبر حسینی، جمعآوری كرده است. بهطور كلی، گردآوری ملفوظات، كه بیشتر به فارسی بود، پس از پایان دوره اعتلای چشتیه و تا این اواخر، روشی معمول بود، امّا بهتدریج گردآوری ملفوظات بهزبان فارسی از رونق افتاد و اگر هم ملفوظاتی باشد به زبان اردوست.
مكتوبات:
برخی از این مكتوبات عبارتاند از: صحائفالسلوك، رقعات منسوب به شیخ نصیرالدین چراغدهلی؛ بحرالمعانی، نامههای محمدبن نصیرالدین جعفر مكّی مرادآبادی؛ مكتوبات اشرفی، نامههای سیّد اشرف جهانگیر سمنانی؛ مكتوبات عبدالقدّوس گَنگوَهی و مكتوبات كلیمی، از شیخكلیماللّه جهانآبادی.
در باره آداب و اعمال عرفانی نیز كتاب ها و رسالههای متعددی تألیف شده، كه از آن جمله است: رسالهای در تصوّف از معینالدین چشتی، ملهمات شیخ جمالالدین هانسوی، مخّ المعانی امیرحسن دهلوی، و اصولالسماع فخرالدین زرّادی در شرح مجالس سماع.
تذكرهها:
سیرالاولیاء، نوشته میرخورد، قدیمترین تذكرۀ مشایخ متقدّم چشتیه در قرن هشتم است كه در 1357 ش در لاهور چاپ شد و در اواخر قرن سیزدهم خواجهگل محمد احمدپوری بر آن تكمله نوشت؛ سیرالعارفین، از جمالی دهلوی، كه در 1311در دهلی بهچاپ رسید؛ رساله احوال پیران چشت، از بها معروف به راجا؛ سیرالاقطاب، اثر هدیه بن عبدالرحیم چشتی عثمانی، كه در 1331 در لكهنو منتشر شد؛ روضه الاقطاب از محمد بولاق؛ و مناقبفخریه از میرشهابالدین نظام از این جمله اند.
آثار منظوم مشایخ چشتیه:
دیوان هایی به خواجه معینالدین چشتی و خواجه قطبالدین بختیار نسبت دادهاند كه البته در صحّت انتساب آنها تردید وجود دارد؛ دیوان جمالالدین هانسوی، كه قدیمترین اثر منظوم عارفی چشتی در هند است؛ دیوان مسعود بك؛ تحفه النصائح، از یوسف گدا؛ و دیوان نیاز از شاه نیاز احمد را می توان از آثار منظوم مشایخ چشتیه هند به شمار آورد.
با این شرح و مقدّمه باید انیس الغربا را در شمار مکتوبات عارفی نه چندان نام آشنا از سلسلۀ چشتیه به حساب آورد و همین گمنامی در کنار تسلّط خوب وی در ادب و شعر پارسی دلیل محکمی است که این سلسله و طایفه چه فراوان خدمت هایی که به زبان فارسی و عرفان اسلامی کردند که جا دارد در همین جا از استاد ارجمند زبان و ادب فارسی در کلکته و سرزمین بنگال غربی دکتر غلام سرور به خاطر سعی و اهتمام شان در معرّفی این اثر ارزشمند سپاس و تشکر کنم .اجرشان مأجور و سعی شان مشکور و پاداش شان با حضرت رحمانی در بهشت جاودانی. انشاء الله .
و حرف آخر آن که به قول صاحب انیس الغربا:
خوش گفت آن که گفت:
عشق کاریست پر خطر ، گویی در میدان عشق همین سر است ، در بزم عاشقان جان تحفۀ محقر است . فرد و مجرد شدن از غیر دوست راهی مختصر است... والسلام.
فروردین ماه 1389- علی رضا قزوه
منابع:
*احمد منزوی، فهرست مشترك نسخههای خطی فارسی پاكستان، اسلامآباد 1362ـ1370 ش؛
*حامدبن فضلاللّه جمالی دهلوی، سیرالعارفین، چاپ سنگی دهلی 1311؛
*حسنبن علی حسن دهلوی، فوائدالفؤاد: ملفوظات خواجه نظام الدین اولیاء بدایونی، تصحیح محمد لطیف ملك، چاپ محسن كیانی،تهران 1377 ش
*داراشكوه بابری، سفینه الاولیا، كانپور 1318؛
*سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری،تهران 1344 ش؛
*سید اكبربن سیدمحمد سیدبری، كتاب العقاید،چاپ سیدعطا حسین،چاپ سنگی حیدرآباد، دكن 1366؛
*شریف احمد شرافت نوشاهی، شریف التواریخ، ج 1: تاریخ الاقطاب، گجرات 1399/1979؛
*صباحالدین عبدالرحمان، بزمصوفیه، چاپ مسعود علیصاحب ندوی، اعظم گره 1369/1949؛
*ضیاءالدین نخشبی، سِلك السلوك، چاپ غلامعلی آریا، تهران 1369 ش؛ *خلیق احمد نظامی، تاریخ مشایخ چشت، ج 1، دهلی 1980؛
*عارف نوشاهی، فهرست كتابهای فارسی چاپ سنگی و كمیاب كتابخانه گنجبخش، اسلامآباد 1365 ش
* عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار فی اسرار الابرار، چاپ علیم اشرفخان، تهران 1383 ش؛
* غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاكستان، تهران 1365 ش، *عبدالرحمانبن احمد جامی، نفحاتالانس،چاپ محمود عابدی، تهران1370 ش
*غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، كانپور 1332/1914؛
*كلیماللّه جهانآبادی، كشكول كلیمی، چاپ ملك محمد اقبال، راولپندی 1398/1978؛
*لعل بیگ بن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمراتالقدس من شجرات الانس، كمال حاج سیدجوادی، تهران 1376 ش؛
*محمدبن مبارك میرخورد، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، لاهور 1357 ش؛
*محمد مشهدی نوشآبادی ، مقاله دایره المعارف بزرگ اسلامی
*محمدبن یوسف گیسودراز، مكتوبات، چاپ سیدعطا حسین، حیدرآباد، دكن 1362؛
*محمدقاسمبن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته ( گلشن ابراهیمی )، [لكهنو]: مطبع منشی نولكشور، [بیتا.]؛
* معینالدین چشتی، دلیلالعارفین، ترتیب و تبویب خواجه قطبالدین بختیار كاكی اوشی، چاپ حافظ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی 1311؛
* هدیهبن عبدالرحیم چشتی عثمانی، سیرالاقطاب، لكهنو 1331/1913