آن بالا
داشتم با ناهار
يك دو پيمانه از آن تلخ . از آن مرگابه.
زهر مارم مي كردم.
مزه ام: لب گزه تلخ وگس با همگان تنهائي.
پسرك
__ پسرم ___
رفته بود آن بر . آن بالائي.
در سه كنج دو رديف قفسكهاي كتاب
دستها از دو طرف وا كرده
تكيه داده به دو آرنج . گشوده كف دست.
پاي آويخته و سر سوي بالا كرده.
مثل يك چوب نه هموار صليب.
يا اگر بايد همواربگو يم . شايد
مثل يك مرد صليب.
خواهرش گفت:
"بيا پائين . زردشت!
مادرش گفت:
"بيا پائين . مادر!
وقت خواب ست . بيا من خوابم ميآيد" .
--- من نمي آيم پائين . من اينجا مي خوابم
گفت زردشت صليب.
__...من همين بالا مي خوابم.
من باو گفتم . يا مي گفتم بايد:
تو بيا پائين . فرزند!
پدرت آن بالا مي خوابد .
ياشايد.
.پدرت آن بالا خوابيده ست .
مهدی اخوان ثالث (م. امید)
تهران . اسفند 1347
یکی از ویژگی های شعر اخوان "بیان مردد وضعیت و زمان" است مثلا در شعر "آن بالا" در چند مصرع این ویژگی به چشم می آید.
مثل یک چوب نه هموار صلیب/ یا اگر باید هموار بگویم ؛ شاید/ مثل یک مردصلیب .
پدرت آن بالا می خوابد." / یا شاید / پدرت آن بالا خوابیده ست."
که در اولی بیان تردید در وضعیت و در دومی بیان تردید در زمان ؛ پیش آمده است.
دیگر ویژگی شعر اخوان ترکیب مکالمات ؛ اصطلاحات و کلمات محاوره ای در بافت شعری کهن گرایانه است .
زهر مارم می کردم / مزه /
خواهرش گفت بیا پایین زردشت/ مادرش گفت بیا پایین مادر/ وقت خوابست ؛ بیا؛ من خوابم می آید.
سومین ویژگی شعر اخوان "ترکیب اساطیر" است مثلا زردشت نه هم زمان مسیح (ع) است نه هم مکان وی ؛ اصلا زردشت مصلوب نشده ست. با این حال ؛ شاعر از ترکیب این دو اسطوره "زردشت صلیب" را می سازد ؛ اما چرا نمی گوید زردشت مصلوب ؛ شاید برای آنکه نشان دهد که "زردشت او" پس از مصلوب شدن تبدیل به صلیب شده است صلیبی که تا بعد ؛ بارها بار ؛ پیروانش بر آن مصلوب شوند . صلیبی که مانند خاکستر ققنوس ؛ ققنوس زاست.
ویژگی چارم شعر اخوان "جای گشت" در برخی از شعر های بلند وی است آغازگاه جای گشت در شعر وی اغلب آنجاست که داستان شعر از امید به نا امیدی می گراید گاهی هم ناامیدی را موکد و مکرر می کند مثلا:
این شکسته چنگ دلتنگ محال اندیش/...
نوشته بود /همان/ کسی رازمرا داند/ که از این رو به آن رویم بگرداند/...
مرد و مرکب هر دو رم کردند/...
ناگاه دیدم / آه گویی قصه می بینم/...
به جای آب دود از چاه سر بر کرد ؛ گفتی دیو می گفت : آه/...
هوا دلگیر/ در ها بسته/ سرها درگریبان/...
ویژگی پنجم شعر اخوان ترکیب کلمات با ("های "یا" آوا) است . هایی که صدایش در نمی آید البته این نوع ترکیب در گذشته هم سابقه داشته است مثلا در شعر پیر چنگی مولانا
نمونه های های یا آوا در شعر اخوان
تازیانه ی شوم و بی رحم خشایر شا که خوانده می شود تازیا- نی شوم و...
نرده ی آهن باغش که خوانده می شود نر – دی آهن ...
چون دو کفه ی عدل عادل بود که خوانده می شود چون دو کف – فی عدل...
ویژگی ششم اینکه اخوان به فردوسی علاقه ی فراوانی داشت و از تازی گرایی چندان دل خوشی نداشت با این حال گاهی واژه های نامتداول عربی در شعرش یافت می شود مثلا : ثقبه – مسدس - و...
در شعر "آن بالا" گویا شاعر خاطره ای را به تصویر می کشد ؛ یک نیمروز شاعر سرگرم ناهار و باده است که می بیند پسر خردسالش زردشت با تکیه به دو آرنج از میان دو ردیف قفسه ی کتاب ؛ خود را بالا می کشد و به بازی ؛ تجسمی از مسیح مصلوب را به نمایش می گذارد. با دیدن این صحنه شعر آن بالا در ذهن شاعر جان می گیرد. اخوان در این شعر از خفقان هراس انگیز شاهنشاهی و احتمال هم سرنوشتی با میرزاده ی عشقی سخن می گوید. در آغاز او به خوردن ناهار سرگرم است ؛ همراه ناهار شراب تلخ حقیقت که مرگابه یا شوکران ست نوشیده می شود ؛ مزه ی آن شراب ؛ برای شاعر که باور دارد تنهایی ها و خلوت ها از باهمی سگ ها به دروغ و درندگی بهترند ؛ فقط تنهایی و انزوایی اجتماعی در جمع و دیدن لب گزه های تلخ و بی مزه ی دیگران ست . دراین میان او پسرش را می بیند که طرحی از مسیح باز مصلوب را به نمایش گذاشته ؛ آیا قفسک های کتاب به معنای قفسه های کوچک کتاب است یا به معنای قفس های کوچک کتاب ؛ فکر می کنم منظور شاعر قفس های کوچک کتاب باشد زیرا محتوای مجازی کتاب ها بسیار بزرگتر از فضای قفسه های کتاب است و کتاب ها مثل پرندگان در قفسه های کتاب زندانی هستند. شاید منظور شاعر از آن بالا عروج وشهادت است . با نگرش به این که معنا ی دیگر واژه ی "بالا" در متون کهن پارسی همانند شاهنامه ی فردوسی و اسرارالتوحید تپه و گریوه ست و با توجه به تلمیحی که در شعر به سرنوشت مسیح شده است ؛ شاید هم واژه ی "بالا" اشاره به تپه ی جلجتا باشد . گرایش های دگر اندیشانه ی شاعر و خفقان شاهنشاهی شاعر را برآن داشته است که خود را زردشت مصلوب بپندارد او به فرزندش می گوید : پسرم تو بیا پایین پدرت آن بالا می خوابد یا شاید پدرت آن بالا خوابیده است. " او می اندیشد که حاصل مطالعات و کتاب خوانی ها روشن اندیشی و حاصل روشن اندیشی به صلیب کشیده شدن بر صلیبی از کتاب هاست.
مهدی فرزه ( میم. مژده رسان)