عالم همگی علی (ع) علی (ع) می گویند ... مهتاب شهید بوسه ای از لب اوست
1
هرچند که در معرض صدها بادیم
بر روی زمین خشک و تر افتادیم
با نام علی (ع) دوباره بر می خیزیم
ما سرو بلند قامت و آزادیم
2
پیشانی تو نشانه ی غیرت توست
کعبه نفس و عصاره ی عزّت توست
در وقت سحر تمام عالم دیدند
خورشید به خون نشسته در حیرت توست
3
رنگ شفق از سرخی چشمان علی(ع) ست
یا گوشه ای از درد فراوان علی(ع) ست
دریورش بی امان ِ شبهای سیاه
خورشید سحر دست به دامان علی(ع) ست
4
هرچند که دور از حرمش افتادیم
محکوم عذاب و داد و بی فریادیم
در سینه ی خود هوای مولا داریم
شادیم که با ذِکرِ علی (ع)آبادیم
5
خورشید سحر پرتو تاب و تب اوست
دنیا همه مدهوش نماز شب اوست
عالم همگی علی (ع) علی (ع) می گویند ...
مهتاب شهید بوسه ای از لب اوست
http://sabzevar-sher.persianblog.ir
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/8/11 در ساعت : 23:34:53
| تعداد مشاهده این شعر :
1240
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.