ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تقدیم به علمدار کربلا

ماه من ای که خدای ادب و سقایی
عاشق روی حسین و علی و زهرایی
 
نام زیبای تو در رود زمان جاری ماند
معنی نام تو ایثار و وفاداری ماند
 
سرنوشت تو از آغاز شگفت آور بود
دست هایت همه جا تکیه گه خواهر بود
 
ماه زیبای بنی هاشم و پرچمداری
لشکر حق و یقین را تو سپهسالاری
 
عرشیان عاشق این یاوری ات یا عباس
دشمنان خیره به جنگاوری ات یا عباس
 
عرش می خورد به دستان تو پیوند آرام
رود از آینه چشم تو دل کند آرام
 
موج در موج به نام تو سرازیر شده است
کربلا در تب چشمان تو زنجیر شده است
 
شوق و امید رسیدن به تو جرئت می داد
کاش سرنیزه در این فاصله فرصت می داد
 
آه از این همه اندوه که بر دل ها ماند
حسرت بردن آبی به دلی تنها ماند
 
صبر می رفت که با مشک تو زانو بزند
مشک افتاد که بر اشک تو زانو بزند
 
دستهای به زمین خورده کمر خم می کرد
آسمان بر تو و احساس تو سر خم می کرد
 
سایه در سایه که پیچید جنون جاری شد
از دو چشمان تو فواره ی خون جاری شد
 
درد با دیدن افتادن تو درد کشید
مشک سُر خورد... زمین با تن تو درد کشید
 
مشک یک قطره شد از شرم به خاک افتاد و
بر دلش واقعه در واقعه چاک افتاد و
 
سر تو نیزه نشین...آه غمت سنگین است
دختری پشت غزل های حرم غمگین است
 
دل ِ تنها شده از تاب تماشا افتاد
چند بخش است عمو؟! دشت جوابش را داد:
 
"مشک، دست و عَلَم و حادثه دنبال هم است"
چشم باران زده اش خیره به سوی عَلَم است
 
دل ِ طوفان زده ام باز به شور افتاده است
ماهی کوچک غمدیده به تور افتاده است
 
کودکانی که به پیشانی شان مُهر غم است
خون اگر از غم و اندوه ببارند کم است
 
دشت می خواست صبوری کند اما جان داد
شعر با قامت سقا لب دریا جان داد

شاعر: محبوبه راه پیما

کلمات کلیدی این مطلب :  محبوبه راه پیما ، مثنوی ، علمدار کربلا ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1396/7/5 در ساعت : 15:8:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  1130


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1396/7/5 در ساعت : 19:9:28
درود / ماشاالله / تقبل الله اعمالکم
بازدید امروز : 41,156 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,999,756
logo-samandehi