سلام محضر شاعر جناب پورکریمی گرامی
لبتدا از کار ارزشمند شما تشکر دارم ترجمه ای که جناب وهاب نیای گرامی انجام داده بودندبسیار زیبا بود و اندیشه های تاگور علاوه بر شعر بودن مثل امثال و حکم و نکته های پندآموز هستند حقیر که از خواندن آن واقعا به شعف آمدم به نظر ابیات زیر بهترین بودند
دریا! سخن تو از چیست؟
- سخن من سوال جاویدان است.
آسمانا! پاسخ تو چیست؟
•
سکوت جاویدان.
جهان در برابر عاشق خویش نقاب بیکرانگی را از چهره برمی افکند. و اینک چه اندازه خرد است آن، درست مثل یک سرود، یک بوسه بر جاویدانه.
ماهی در آب لال است، دد و دام با هورا زمین را کر می کند، مرغ زیر گنبد آسمان می سراید.
اما انسان در وجود خویش سکوت دریا، غوغای زمین و سرود آسمان را نهفته است
. ستارگان از شباهت خود با مور شب تاب بیم ندارند
سپاس شمع را داشته باشید چون به شما روشنای می بخشد ولی از یاد مبرید کسی را نیز که خود صبورانه در تیرگی ایستاده آن را سر دست می دارد
تصحیح شما بر بندها بجا بودفقط جسارتا بند 8 احساس می کنم باریدن تیرگی نگاه از خوابهای سنگین است
پست زیبایی بود و خواندن قند مکرر اندیشه های تاگور
....................
سلام جتاب آقای پورافشار از لطف شما سپاسگزارم .در بند 8 بکار بردن دوباره ی فعل باریدن ، زیبا نیست .بنابراین " دمیدن خواب سنگین " که به معنای شروع خواب سنگین است ایرادی ندارد.