باید که کسی به ملک عادت نکند
	باید به کسی کسی خیلنت نکند
	خونی که بخاطر تو از مردم ریخت
	میترسم تا ابد رهایت نکند...
	 
	باخون ریزی تمام شد جنگ اما
	لیبی شده لاله زار گلرنگ اما
	مردم همه تکبیر به لب دارند و
	غرق شعفند...روح سرهنگ اما...
	 
	بستی دو قرار داد نفتی!!رفتی
	طی شد عمرت با هشلفتی!رفتی
	هر آمدنی رفتنی از پی دارد...
	بعد از چهل و دو سال رفتی...رفتی
	 
	برسر بستند چفیه ی گلگون را
	با خون شستند در نهایت خون را...
	کشتند بدون محکمه...اما من
	میبوسم دست انقلا بیون را...
	 
	 
	sohrab72.blogfa.com
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1390/8/1   در ساعت   :    16:50:37
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1161
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.