جمع اضداد
هله بنشـین ونظر کن به دل شیفته ام
نظری کن ، به شراب ز سبو ریخـته ام
بِنِگر حال خـــرابم ، چه به روزم آورد
رخت ایام جوانی است ، که آویخته ام!
الکِ گاه شباب است ، که آویزان اسـت
آردهای عمل مزرعـه را بیخـــــته ام ! !
مردم اندر طلبت ، خادم و پاکم خـوانند
به خیالند که من عالم و فرهیخــــته ام
همه جا وزن نگاه است ، به دوشم سنگـین
زین سبب مشتعل و تند و بهم ریخته ام
جمع اضداد شده جان پریشانم ،چون
عقل و احساسِ ادب را ، به هم آمیخته ام
دور گشتم ز خود و، اصل و نسب یادم رفت
چون یتیمان ونباتاتِ تراریــــــخته ام *
* = کیاهانی که بعضی از ژنهای آنها دستکاری شده باشند بنحوی که بعضی از خواص خود را از دست بدهند
تهران مصطفی معارف 6/7/1390
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/8/1 در ساعت : 10:13:57
| تعداد مشاهده این شعر :
1134
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.