با سلام و عرض ادب غزلی تقدیم به شما دوستان بزرگوار
(( پارسی گویان ))
سایـه ای دارم کـه از هـر آفتـابـی خـوش تــر است
گــر چـه جنس آفتــاب و سایــه از یـکـدیـگــر است
مــرز بنــدی بیـن احساس و هنــر منظــور نیست
نقش زر والاست وقتـی عهـــده دار زیــور است
شعــر را هـــرگــز نسنج ای آشنـا بــا نـظــم و نثــر
این دو عنـوان صدف دارند و آن چـون گو هـر است
پــارسی گــویــان ، چـه شیــریـنـنـــد هنــگام سخـن
قنـدشان مثل عسل ، حلـوایشان چـون شکٌر است
واژه هــا مـــاننـــد دلهـــا نـــازک و رویــا یـی ا ند
بـــاغبــــان ِ بـــاغ دل انــدیشـــه را بــرزیگــر است
نکتـــه ای آوردم از انــدیشــه ی سعـــدی بـه یـاد
آن کـه در قـول و غزل از جمع گل گویـان سر است
"فـرق بسیـار است بیـن آن کـه چشمــانش بــه در
وان کـه در منــزلگـه مقصـود یـارش در بـر است "
مهــربــانــی را نبـــایــــد بـــرد ای یــاران ز یـــاد
راز مستـی هـای سـاقی ، جلوه گر در ساغر است
گــوش را ســرشــار از نجوای جان کـردیــم لیـک
دل دریـن غـو غـای شیــریــن بهتـرین بازیگر است
محمد روحانی ( نجوا کاشانی)
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:3:11
| تعداد مشاهده این شعر :
1534
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.