ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



هشت ساعت مشاعره در دهلی کهنه
 

دیشب رفته بودم به مجلس مشاعره هندی ها.اسم برنامه شان مشاعره جشن جمهوریت بود. این برنامه به همت  اردو آکادمی برگزار می شد که زیر نظر حکومت دهلی است و چندین مقام وزارتی در این مراسم حضور داشتند. جز من و اقای نجفی کسی از کشورهای دیگر دعوت نشده بود. نکته جالب آن که این مجلس مشاعره در محل لعل قلعه که محل حکومت پادشاهان قدیمی هند بود تشکیل می شد و گویا از همان زمان های پادشاهی شاه جهان و دوره صائب و کلیم و غنی و بعد دوره بیدل و بعدتر دوره غالب این مجالس در همین مکان تشکیل می شده است. نکته قابل اهمیت آن که این شب شعر یک شب شعر کاملا مردمی بود. ما ساعت 8 شب به محل مراسم رسیدیم و تازه تک و توکی آمده بودند اما فضای مراسم آنقدر بزرگ بود که می شد آن را با یک استادیوم ورزشی فوتبال مقایسه کرد. حدود ده هزار صندلی چیده بودند و تا چشم کار می کرد صندلی بود و صندلی. مراسم در فضای باز برگزار می شد و سوز زمستانی دهلی هم این خیال را در من تشدید می کرد که شاید نیمی از صندلی ها خالی بماند. مگر دهلی چقدر آدم شعر دوست دارد. یک ساعتی طول کشید تا برنامه شروع شود. پروفسور اخترالواسع که کارت دعوت را برای ما فرستاده بود از راه رسید و آمد و دست ما را گرفت و با خودش به اتاق پذیرایی از مهمانان ویژه برد. بعد هم ما را بردند بر روی یک سکوی بزرگ و عجیب غریب نشاندند آن هم بر روی متکاهایی سفید و زیر پای مان هم تشکی بزرگ به اندازه یک زمین والیبال و همه اش سفید سفید . شاعران بدون کفش می آمدند و روی هر متکای بزرگ سفید یک شاعر نشسته بود. و شاعران زیاد بودند شاید سی شاعر نشسته بودند تا نوبتی بیایند و شعر بخوانند. و بیشترشان غزل می خواندند و همه شان موزون و گاهی یکی دو نفری به طنز هم شعری خواندند و عجیب آن که تا چشم به هم زدیم و تالار را دیدیم پر شده بود از جمعیت. آنقدر آمده بودند که بعضی روی زمین نشستند و مانده بودم که این دیگر چه شب شعری است . من شب های شعر زیادی را در دهلی دیده بودم. چیزی بود در حد همان برنامه های خودمان در ایران. از برنامه های بزرگ ادبی ایران هم مثلا شب شعر خمینی شهر را دیده بودم که مردمی بود و چقدر جمعیت می آمدند اما این از آن هم شلوغ تر بود و شور و اشتیاق جمعیت برای شنیدن اصلا وصف شدنی نبود. شاعران بیشترشان با آواز شعر می خواندند و برخی با نمایش های عجیب و غریب که تقریبا مرحوم آغاسی خودمان یکی دو چشمه اش را بلد بود. وسط شاعران در ردیف آخر روی یک متکایی جا خوش کردم و نجفی را بردند ردیف اول. نجفی گفت بگذار بگویم تو هم یک شعر فارسی بخوانی گفتم ملتفت نمی شوند و بگذار ندانند که من هم شاعرم. همین که به احترام نام ایران ما را در آنجا نشاندند و این همه احترام مان کردند کافی بود. یک شاعری هم از کلکته آمده بود و در شعرش به ایران احترام زیادی گذاشت. موبایل آقای نجفی مدام زنگ می خورد باید برمی گشتیم به خانه از ساعت نه شب برنامه شروع شده بود و حالا ساعت یک نیمه شب بود. وسط جماعت شاعران مدام یکی می امد و شیرچای تعارف می کرد. چند بشقاب پان هم گذاشته بودند که گویا در مراسم شب شعرشان رایج است . ما در عروسی ها پان دیده بودیم و پان برگ یک درختی ست که وسطش چیزهایی می ریزند و می جوند و دهانشان سرخ می شود. امیرخسرو در یکی از قصایدش به صفت بیره تنبول اشاره می کند و بیره تنبول نام دیگر پان است. به هر حال نه شیرچای خوردم و نه پان خوردم و نه شعر خواندم. به نجفی اشاره کردم که بلند شو برویم. سرما کلافه ام کرده بود. اما جمعیت را می دیدم که گاهی با یک بیت از جا برمی خیزند و گاه با یک بیت مثل زدن یک گل تیم ملی همه از جا بلند می شوند و داد می کشند. واه واه. باید باشی و ببینی این مجلس مشاعره ها را . همه هم مردم عادی با لباس های ساده و بیشترشان با شالی پیچیده بر خود و چقدر نشسته بودند بر زمین سرد در آن وقت شب که شعر بشنوند.

داشتیم برمی گشتیم  به خانه. از قلعه سرخ یا همان لال قلعه. یاد نادر افتاده بودم و روزی که آمده بود به همین جا. نادر رفت و پادشاهان رفتند اما شعر ماند و اشتیاق مردم برای شنیدن هنوز در راه بود. ساعت یک نیمه شب بود و هنوز آدمانی پیر و جوان و بچه و زن داشتند می آمدند به مجلس مشاعره. نگاه دیگری به کارت دعوت کردم. نوشته بود مهمان خصوصی محترمه پروفیسر کرن والیه، وزیرصحت و السنه(  یعنی بهداشت و زبان ها!!!)... مهمان اعزازی هارون یوسف وزیر خوراک و صنعت ... مهمان مکرم  فلانی و منتظر آمد فلانی و چشم براه فلانی... یاد رساله دکتری یکی از دانشجویان هندی افتادم که روی جلد پایان نامه اش نوشته بود تحت نگرانی فلانی.

سلیم امروهوی یکی از شاعران اردو از ما عکس گرفت. ایمیلم را دادم که عکس ها را برایمان بفرست. امروز حوالی ظهر آمد و سی دی عکس ها را آورد و گفت مشاعره چهار صبح تمام شد. شما چقدر زود رفتید.

کلمات کلیدی این مطلب :  هشت ، ساعت ، مشاعره ، در ، دهلی ، کهنه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:3:6   |  تعداد مشاهده این شعر :  1351


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 18,350 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,182,662
logo-samandehi