ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



طنز "شیر خر"

چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو

به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم

شهریار

سفر کردی به تنهایی و من با چشم خون آلود

به شوق دیدنت گل چیدم و در کوچه بو کردم

سر راهت نشستم تا ببینم روی ماهت را

کمی با دختر همسایه آنجا گفتگو کردم

ز من پرسید قلبت را اجاره می دهی امشب

جوابش را ندادم زانکه حفظ آبرو کردم

سوار بر هواپیما شدم رفتم به آمریکا

سر اموال مردم با اوباما گفتگو کردم

از آن روزی که دیدم همسرم  با شعر بیگانه است

دو دو تا کردم و فکر چهارده تا هووووووووووکردم 

شب تاریک و بیم از لنگه کفش و موجی از وحشت 

سرم را تا سحر بی آب و نان زیر پتو کردم

در آن شب بی غذا تا صبح در بستر تمرگیدم

 ولی فردا به پایش چون کبوتر بغبغو کردم

سماور تا سحر روشن شد و چایی به دستم داد

زدم گلبوسه بر دستان و شلوارش اتو کردم

خریدم رانِ گوساله کمی بالاتر از قیمت

ز قصاب محل امّا شکایت بر عمو کردم

جهنّم را هم از شیطان خریدم زانکه دردنیا

عیوب شهروندان را به دقّت جستجو  کردم

هوای شهر وقتی شد غبار آلوده و سربی

 هوس بر خوردن سوپ جو و شیر و لبو کردم

زنم با زور بازو  شیر خر را ریخت در حلقم

منم انگشت هایم را به چشمانش فرو کردم

کلمات کلیدی این مطلب :  طنز ، شهریار ، همسایه ، اجاره ، هواپیما ، اوباما ، هوو ، شیر ، خر ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1396/3/21 در ساعت : 10:42:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  637


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حنظله ربانی
1396/3/21 در ساعت : 14:54:5
زیبا بود احسنت
_________
درود ممنونم
طاعاتتون قبول
عباس خوش عمل کاشانی
1396/3/21 در ساعت : 18:43:35
درود بر شما.بسیار فاخر و دلرباست ؛البته منهای مصراع دوم بیت مقطع.می شد گفت:
و من عرعرکنان جفتک زنان توبیخ او کردم!
_________________
درود استاد
ممنونم
پیشنهاد بسیار زیبایی ست
ماندگار باشید
طاعاتتون قبول
بازدید امروز : 119 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,958,719
logo-samandehi