دوش در دخمه ی ما صحبت ارعاب تو بود
تا دل شب سخن از نحوه ی ارهاب تو بود
توی قنداقه به خمیازه سلاح کمری
با صدا خفه کنی واله و بی تاب تو بود
آمر و عامل و آقای خشونت پرداز
همه بودند و سخن بر سر پرتاب تو بود
گوش تا گوش سرش را چو یکی دسته ی گل
کند باید ز تن...این ایده ی قصاب تو بود
دیگری گفت که:این طرز ترور کهنه شده ست
نظر وی به خفه کردن در خواب تو بود
دیگری پیشنهادش « ترور شخصیت»
بود و کل هدفش ریختن آب تو بود
یک نفر نیز که یک گوشه پژوهش می کرد
پی اسناد لجن مالی اعقاب تو بود
پرورش یافته ی مکتب «پوپر» بوده ست
گفت این نکته یکی مرد که زاصحاب توبود
ملحد و مفسدفی الارض و محارب مرتد
همه در دوسیه ی کنیه و القاب تو بود
«سکولاریست» یکی خواندویکی«صهیونیست»
آخرش هم نشد افشا چه کس ارباب توبود
«شاطر»این گفته نه طنزاست ونه هزل است ونه جد
سست نظمی است که ویرانگر اعصاب توبود.