پُستی فروتر از خدایی را نمی خواهم
گول است این فرمان روایی را نمی خواهم
دیروزمستی کرده بود م نفس هر جایی
دیگر شراب هرکجایی را نمی خواهم
وقتی دلی حال دلم را در نمی یابد
بزم و بَرندِ رو نمایی را نمی خواهم
بگذار در بند ت بمانم سر فرازانه
مرگ است آزادی،رهایی را نمی خواهم
خوارم کند دلجویی و همراهی دشمن
ازناکسان مشکل گشایی را نمی خواهم
برپای خود برخاک خود ارجم نمی کاهد
دربی فضا بال همایی را نمی خواهم
حا لا که کشتی را به میل خود نمی رانم
نام و نشانِ نا خدایی را نمی خواهم
خود سوزیم دیوان ودفترهای نفسم بود
من بی بها شیخ بهایی را نمی خواهم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1396/2/23 در ساعت : 17:16:46
| تعداد مشاهده این شعر :
532
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.