غمزه ای ساده به یک مرحله غم گیرم کرد
قهرمان اوست که بی حادثه زنجیرم کرد
چه نجیبانه تبسم به لبش جاری شد
با کمی قند، ظریفانه نمک گیرم کرد
باورت نیست ولی تکه کلامم این است
نرسیدم به جوانی غزلی پیرم کرد
فحش می دادوبه ظاهر کفِ تحسین می زد
شاعرم کرد همان فحش که تحقیرم کرد
نرم نرمک به فرو ریختنم شد مشغول
مرحبا خوب فرو ریخت و، تعمیرم کرد
کرد تکفیر که در اصل مسلمان باشم
جان به قربان چنین رند که تکفیرم کرد
آفرین برنظر و برهنروغیرتِ عشق
دورازحاشیه های شک وتزویرم کرد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1396/2/9 در ساعت : 20:58:53
| تعداد مشاهده این شعر :
527
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.