(( بوی نسترن ))
	 
	نوروز پاور چین و پاور چین،  همپای آتش بازی اسفند
	 دست بهار سبز را در دست ، گسترده روى  چهره ها لبخند
	 می آید این پیر جوان اندیش  ، تا نو کند بنیاد هستی را
	 در پیش پای او بیفشانید  ، آب و گل و نقل و نبات و قند
	 در کوه و صحرا لاله می خندد ، در دشت بوی نسترن جاریست
	 شور و نشاط و شادمانی را ، مردم به هم تبریک می گویند
	 ما نیز باید چشم دیدن را   ،   با شور و شادی همزبان سازیم
	 خاموش ماندن مهربانی نیست  ، وقتی هزاران سبزه می رویند
	 گل با تماشایی ترین تآثیر ، غوغایی از رنگ است در تصویر
	 خواب طبیعت می شود تعبیر  ،  در متن رویش های بی مانند
	 بر خیز و با ما پای کوبی کن ، در کوچه باغ سبزِ  فروردین
	 اندوه را باید درین نوروز  ،    نوروزیان بر خاک بسپارند
	 چون چادر گلدار کولی ها ، صحرا پر از گلهای رنگین است
	 ازدیدنش دل بر نمی دارم  ،   گر بگسلندم باز بند از بند
	 در گردش تقویمِ  پویاییِ ،  پاییز هم فصلی دل انگیز است 
	سبز است قانون چمن تا هست ، گر دشمنان باغ بگذارند
	 
	#محمد_روحانی (#نجوا_کاشانی )
 
    
    
       تاریخ ارسال  :  
1396/1/2   در ساعت   :    16:23:29
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
728
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.