ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اتفاقی میان بغض گلو
عطش قطره های باران را، چشم عاشق شبی تماشا کرد
دید سروی فرات را رج زد و جنون را دوباره احیا کرد
 
 
چنگ و دندان تیغ و ابریشم، پرنیان امید و حکم محال
بوالعجب فنته ای که چشمه جان بر سر چشم یار برپا کرد
 
بین باران به رسم استسقاء، لب دریا ز جوی یاد کند؟!
باز هم طره را کنار زنان، بازی تازه ای معلی کرد!
 
مشک زخمی به نغمه لب تر کرد، سر سجاده حین ترک منا
جای قصد برائتش حاجی، قصد سعی و صفای فردا کرد
 
عید قربان و عاشقی و حرم، دست در دست و سایه سار علم
بهتر از این نخورده هیچ رقم، سرنوشتی که دوست امضا کرد
 
شاه در بوریا نمی لرزد، ناله ای نیست در صحاری دور
غیرت شیر بچه ی حیدر، خار را چید و فرش دیبا کرد
 
زیر خمپاره شصت های عراق، زنده ماندند در دل مجنون
تا ز قلب حلب بهار شد و اهل شد هر که با تو سودا کرد
 
بین ما و شما فقط یک پل، پشت رگهای گردنی باقی است
معبر تنگ بیقراری را، رقص سرخ گلوله ها وا کرد
 
یا مقلب بسوی مصرع عشق، شد روان شهسوار مهرویان
تازه شد سال و در تفال خویش حافظ الغوث و الامان ها کرد
 
ساربانا ز خیل همراهان، هرچه زیباست را پسندیدی
نظر توست کاشف الابصار، گرچه صد جلوه این اهورا کرد
 
اتفاقی میان بغض گلو، بین باران و پنجره افتاد
ناله را در کشید شاعر و گفت: شرح را بلبل خوش آوا کرد

روضه ای بسته خواند و جاری شد بین سیلاب خون و خاکستر
باز با زخمه حجازی دوست، روز تار دلش مدارا کرد
کلمات کلیدی این مطلب :  باران ، عطش ، حلب ، دمشق ، بوریا ، برائت ، سعی ، صفا ، فرات ، معلی ،


   تاریخ ارسال  :   1395/12/26 در ساعت : 14:18:33   |  تعداد مشاهده این شعر :  1135


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,416 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,962,016
logo-samandehi