عید می آید و...
عيد می آید و من هم هيجانی دارم
در خيابان دلم از تو نشانی دارم
مثل هر روز به آیينه ی چشمت خيره
مثل هر روز نفس هست... زمانی دارم
کشف کردند که من با همه ی غمهایم
ریشه در غصه و اندوه جهانی دارم
می رسد عيد ولی فاصله داری تا من
چشم در راهم و چشم نگرانی دارم
روزها می گذرند و دل من بی تاب است
عيد می آید و من بغض تکانی دارم....
محبوبه راه پيما
تاریخ ارسال :
1395/12/19 در ساعت : 8:26:48
| تعداد مشاهده این شعر :
853
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.