ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قصیده ی انتفاضه ....
 افسوس هست ، ماتم نان ترس جان هنوز
خوف از فریب و توطئه ی این و آن هنوز

افساد  می کنند  ستم گستران  غرب
بیداد   می کنند  فرومایگان  هنوز

می خواستیم تا که نباشد ،  دریغ هست
از دیو یادبود  و ز شیطان نشان هنوز

با فتنه های دائم شیطان اکبر است
نسل بشر به زحمت و آتش به جان هنوز

در ادعای نظم نوینش یکی نگر
محکم اساس جهل کهن در جهان هنوز

آوخ که از تهاجم فرهنگی اش به دهر
دودی رود به دیده ی هر دودمان هنوز

از آتشی که داده حوالت به باختر
یک واحه شعله زار بود خاوران هنوز

آهسته بگذرید که صیاد جورکوش
دارد هزار تیر جفا در کمان هنوز

یاران کاروان و شریکان دزد را
از جان و دل دهند برات ضمان هنوز

بر عرش می رود همه روز و شب از جفا
دود فغان و نائره ی الامان هنوز

بنگر یکی شقاوت صهیون دیو خوی
بیداد می کند به فلسطینیان هنوز

بیت المقّد س است همان قبله ی نخست
در انحصار قوم جهود جبان هنوز

جلاد دیو سار به امر خدایگان
بیرون ز کام می کشد آنجا زبان هنوز

بنگر یکی به سینه ی سینا که لاله اش 
با یاد هر شهید بود خونچکان هنوز

وز دود آه امت آزاده ی نبی
زنگار بسته آینه ی آسمان هنوز

افّ لک ای عنود عرب زاد دین به مزد
کاین قوم را نبهره تویی پاسبان هنوز

ابلیس را هر آینه دستی در آستین
استاده برده وار بر آن آستان هنوز

آب عرب ببردی و خاکش بباختی
مهری فحول طایفه را بر دهان هنوز

چندین هزار قاتل سوداگر شرف
از هر قبیله ای و ز هر خاندان هنوز

اندیشه می کنند و سپس شیشه می کنند
خون هزار کودک و پیر و جوان هنوز

سیلاب اشک می رود از چشم مرد و زن
دیو ستم نشسته به تخت روان هنوز

از مغز استخوان یتیمان در به در
در غلغل است دیگ ز دد بدتران هنوز

بس جوجگان که خفته به نازند وای ما
آتش زبانه می کشد از آشیان هنوز

پر بسته اند مرغ شباهنگ را و کبک
سر زیر برف برده و دل در گمان هنوز

با وعده تا به کی دل خود سبزمی کنید
جاری است خون سرخ کران تا کران هنوز

گیرم سلاح گرم نباشد ، به قلوه سنگ
تا فتح قدس رزم دمان می توان هنوز

هر چند کاین سران به پایان رسیده کار
سر خورده اند و بی هنر و ناتوان هنوز

آماده ی    نبرد      جوانان     امتتند
با غاصبان سنگدل از هر مکان هنوز

از جان خود دریغ ندارند و می دهند
در راه   اعتلای    بهین آرمان هنوز

ایران در این مسیر جلودار لشکر است
با رهنمود رهبری کاردان هنوز

زان پیر آن مراد مهین آن درست عزم
دارد به گوش زمزمه ی جاودان هنوز

از کربلا به قدس گشایید راه فتح
کاینجاست در قلمرو بی باوران هنوز

تا در حریم مسجد الاقصی برد نماز
ره روز و شام می سپرد کاروان هنوز

بر سرنوشت قوم عرب بی تفاوتند
حکام لامروّت نامهربان هنوز

با انتفاضه قهر و به صهیون در آشتی
زود است زود خاتمه ی داستان هنوز

گرگ حریص می درد آن برّگان ونیست
سگ را توان رزم به امر شبان هنوز

هشدار کانتقام بزرگی است پیش روی
در غیبت است مهدی صاحب زمان هنوز

اسلام را نکاسته خوش رقصی جهول
آن حشمت و جلالت و آن قدر و شان هنوز

فرصت حرام گشت و شکایت همان که بود
دفتر تمام گشت و حکایت همان هنوز

بی ارزش است منطق گویای «خوش عمل»
تا هست چشم بسته و گوش گران هنوز.
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1395/12/3 در ساعت : 16:1:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  424


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نغمه مستشارنظامی
1395/12/5 در ساعت : 2:5:45
درودها استاد
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1395/12/6 در ساعت : 9:49:57
سلام بر استاد خوش عمل عزیز
دست مریزاد
چشمه های جوشان شعرتان جوشان تر باد
بازدید امروز : 2,384 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,327,515
logo-samandehi