ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



از مرز شب....


از مرز شب گذشتم با چشم هاي بيدار



تكرار بودنم را خواندم براي ديوار



از بين پلك هايم  باران اشك  روئيد



از ابرهاي  غصه آمد صداي رگبار



چيزي شبيه اندوه مثل قطار آمد



پهلو گرفت در من - در ايستگاه مردار



با حجم تلخ بودن ديگر نمي توان بود



حتي اگر كه من هم كردم هميشه انكار



مرهم نمي گذارد دستي به روي زخمم



تا مرز مرگ رفته اين بي طبيب بيمار



يك سيب تلخ كرمي -چسبيده شاخه ام را



با اين وجود هستم من هم ز سيب بيزار



دارد صداي صبح از آفاق شب ميايد



اي چشم خيره ي من دست از سرم تو بردار



 



 



 



مجتبي اصغري فرزقي - مشهد


کلمات کلیدی این مطلب :  از ، مرز ، شب.... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/24 در ساعت : 9:27:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  1070


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکرم بهرامچی
1390/7/24 در ساعت : 13:25:44
دارد صداي صبح از آفاق شب ميايد


اي بخت تیره ی من دست از سرم تو بردار

سلام آقای فرزقی
غزلتان زیباست و زبان شما در سرایش خوب است چیزی که باعث می شود یک شعر دلچسب تر باشد صمیمیتی ست که شاعر در بیان حس و خیال و اندیشه ی خود باید داشته باشد و تمرین و تجربه برای بکارگیری واژه ها نیز از ارکان اصلیست
تغییر کوچکی در مصرع آخر پیشنهاد کردم که اگر دوست داشتید استفاده کنید
در یک مصرع ماقبل آخر
يك سيب تلخ كرمي -چسبيده شاخه ام را


با اين وجود هستم من هم ز سيب بيزار

وقتی میگوئید /با این وجود/ یعنی باید مصرع دوم مفهومی متضاد مصرع اول داشته داشته باشد دقت کنید محورهای افقی مفاهیم استحکام بیشتری داشته باشد /مانا باشید


--------------------------------------------------------------------------------
ممنون خواهر خوبم اكرم خانم بهرامچي
چشم
من هم به نوبه خود در اشعار شما بهره مند مي شوم
ممنون ا ز حضور هوشمندانه شما عزيز




اصغري فرزقي
سارا وفایی زاده
1390/7/25 در ساعت : 11:4:34
سلام جناب فرزقی

زیبا سرودید.

پایدار باشید.
بازدید امروز : 10,913 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,232,120
logo-samandehi