من ازچشم تو می نوشم که نورم را بیفزاید
مسیرم را کند روشن حضورم را بیفزا ید
هم از مرداب بیزارم،که حالم را بهم ریزد
هم ازسر چشمه ی تلخی که شورم را بیفزاید
ازآن جوشانده می خواهم که بر پستی برآشوبد
نه آن دم نوش مشهوری که زورم را بیفزاید
نمی خواهم غروب خستگی دردل پدید آید
تراوش های لبخند ت سرورم را بیفزا ید
اسیرم کرده نقش نافذ غیرت براندازت
مگر حیرت برافروزی ،غرورم را بیفزاید
غمی شاید نقوش و نامه ی من را بهم ریزد
محبت چشمه ی شعر و شعورم را بیفزاید
کجا یی ای تب نوش آفرین ای نوش هستی سوز
در آغوشم بکش تا عشق سورم را بیفزاید
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1395/11/5 در ساعت : 23:18:36
| تعداد مشاهده این شعر :
558
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.