ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



الف لام سین


 
اسمش چه بود؟
سین لام میم
یا همان هوای تازه که می نوشیدم
یا همان اشکهای غریبه
نمی دانم...
شاید پیر شده ام
و چشمهایم
دیگر 
    دلیل سوزششان را نمی فهمند
و خواب نوازشهایش،
فقط یک تخیل بیهوده ست...
 
اسمش چه بود؟
سین میم لام...
یاهمان تفنگ سرپر سرگردان
که همیشه آسمان دلم را نشانه داشت
بی آنکه بداند
بی آنکه بفهمد
با هر شلیک هرز تپانچه احساسش
دلم زخمی می شود
 وآسمانم
می ترکد
 
اسمش چه بود؟ 
 میم لام سین
همیشه دلم می خواست با هجاهای اسمش بازی کنم
میم را به جای سین بنشانم
لام را به جای میم
تا شاید بتوانم تقریر کنم
که حرفهای بیهوده
سرنوشتهای بیهوده تری دارند
و آدمهای عاشق
گریه های مضاعف
....
 
جایی میان رویاهایم گم شد
و من همیشه خیال میکردم که...
آخ سین عزیزم دندان عشقم درد میکند...
و دندانهای عقل که می افتند،...
ما به رویاهای هم دست برده ایم
فیلمهای صامت، حرفهای ژرف تری برای گفتن دارند
و هنرپیشه های عاشق پیشه
همیشه بازنده ترند
نمی دانم اسمش چه بود
سین..لام ...میم...
.
 
.
.
سرایش:
راشین گوهرشاهی
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1395/8/19 در ساعت : 13:28:29   |  تعداد مشاهده این شعر :  739


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

آزاده سالمی
1395/8/20 در ساعت : 9:7:29
درود بر شما خواهرم





















سپاس از محبت بیکرانتان
صمد ذیفر
1395/8/24 در ساعت : 19:42:47
سلام
و درود بانو گوهر شاهی گرامی
با احساس و زیبا
موفق باشید ..ان شاء الله



















سلام جناب ذیفر
درود و سپاس بی پایان
بازدید امروز : 13,917 | بازدید دیروز : 13,593 | بازدید کل : 124,269,657
logo-samandehi