ما جمع ماهی ها دراین دریای سرگردان
دریا طناب دار ماهی های سرگردان
دریا برای عاشقی ها کوچک و تنگ است
دریا خودش گم می شود در جای سرگردان
شب بود و ماه آرزوها پشت ابری تار
شب بود و جغدی شاد و بی همتای سرگردان
یکجا عروج ناگزیر دست اهریمن
یکجا هبوط نارس دنیای سرگردان
شاید که نزدیک به جولای چهل قرن است
ماندیم بی موسی دراین صحرای سرگردان
داریم از خود می گریزیم و نمی دانیم
داریم رسوا می شویم ای پای سرگردان
کی می رسی در این شب تاریک و بغض آلود
تنها به داد این دل تنهای سرگردان
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/20 در ساعت : 10:39:35
| تعداد مشاهده این شعر :
1250
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.