سلام بر شاعره محترم اکرم بهرامچی
از نظر لطفتان نسبت به بنده حقیر متشکرم و خود را لایق این مرحمت نمی دانم
و اما مطلبی را که فرموده اید نقد شعر نیست ؛نمی دانم نقد هست یا نیست ولی این قدر می دانم که مربوط به شعر است
یکی از مهمترین وجوه شعر جنبه حسی آن می باشد
شاعر محترم در بیت مورد نظر ارزوی را مطرح کرده است .
ارزو وقتی در مدیوم شعر احساس بر انگیز تر است که دست نیافتنی و یا سخت و دشوار باشد
در دورانی ریارت ارامگاه مطهر امام حسین (ص )به دلیل بسته بودن راه کربلا غیر ممکن و یا سخت بود و شاعر و یا مداحی اگر ارزوی زیارت کربلا را دست مایه ی مضمون سازی شاعرانه ای قرار می داد شعرش از جنبه ی حسی قوی بر خوردار می شد و مخاطب هم ذات پنداری مناسبی با او می داشت
اما امروز به دلیل سهل الوصول بودن زیارت امام سوم این نوع پرداخت (ارزو کردن زیارت امام حسین )گرچه شاعرانه می باشد و از صمیمت شاعر نسبت به سید الشهدا حکایت می کند اما چندان از جنبه حسی قوی بر خوردار نیست
اگر ر اه کربلا بسته باشد و رزیمی مثل صدام بر عراق حکومت کند و شاعری بگوید ای کاش در طول عمرم یک شب جمعه در ماه محر م در کربلا باشم
مخاطب با وی هم ذات پندای می کند و احساساتش به حرکت در می اید
اما در حال حاضر که رفتن به کربلا از اب خوردن هم ساده تر است چنین ارزویی چندان احساس بر انگیز نیست گرچه ارزوی مقدس و بسیار خوبی است
یکبار دیگر مطلب بنده را بخوانید چندان مطلب بی ربطی نسبت به شعر نیست
اگر چه بعد از نقطه چین مطالبی را نوشتم که از باب مزاح بود و عذر خواهم
صادق ایزدی گنابادی حقیری که به گفته ی دوست عزیزم حمید خصلتی دیوانه وار شعر می خواند
و در مورد ان می نویسد
(حالا بماند که این نوشته ها تا چه حد به درد می خورند)