ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بر سر زانوی تو مهمان شد...
تا برون ماهروی تابان شد، باطن تیرگی نمایان شد
قلزم عشق زخمه گل خورد، صخره سرخ نابسامان شد

کف برآورد رود خسته به لب، از سکوت کبودی لب ها
جای مشکی که آب و خون نوشد، کوله بار گنه فراوان شد

بر سر نعش عقل ظاهربین، می خرامند مردمان نگاه
خاکبازان مگر نمی بینند، مرکب جهل پایکوبان شد

تا سلیمان دمی بماند از خویش، بخت ما را چو تخت باد ربود
نیست حاجت به ران پای ملخ، کام ما چونکه جای موران شد

تا به چاه شغاد دلخون شد، با رخ رخش روبرو ماندیم
از شکست طلوع ما در بند، شادمان قلب شاه توران شد

قامت سرو در سکوت شکست، زیر باران ابرهای سیاه
جز اهورا کسی ندید که شاه، ماه را در خسوف قربان شد

ماه پیکر سکوت را خط زد، بی بهانه جدا ز همراهان
سر سردار خیل لشکر عشق، بر سر زانوی تو مهمان شد


کلمات کلیدی این مطلب :  ماه ، شاه ، خسوف ، صخره سرخ ، مشک ، سلیمان ، شغاد ، رخش ، سرو ،


   تاریخ ارسال  :   1395/6/16 در ساعت : 22:9:27   |  تعداد مشاهده این شعر :  518


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صمد ذیفر
1395/6/18 در ساعت : 9:9:8
سلام
درود و دستمریزاد جناب طاهری عزیز
زیبا سروده تان بر دل نشست .. احسنت
طبع و قلم تان پاینده و پایدار
ان شاء الله
❄««««::>❄<::»»»»::>❄<::««««::>❄
بر سر نعش عقل ظاهربین، می خرامند مردمان نگاه
خاکبازان مگر نمی بینند، مرکب جهل پایکوبان شد
❄««««::>❄<::»»»»::>❄<::««««::>❄
محمدرضا جعفری
1395/6/17 در ساعت : 13:33:4
قامت سرو در سکوت شکست، زیر باران ابرهای سیاه
جز اهورا کسی ندید که شاه، ماه را در خسوف قربان شد
بازدید امروز : 1,053 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,018,482
logo-samandehi