به سوی قریه ی ما تاختی ملخ ها را...
به سوی قریه ی ما تاختی ملخ ها را
به جان مزرعه انداختی ملخ ها را
مترسکی که گره خورده بر زمین می گفت
همیشه دست می انداختی ملخ ها را
بلا شدند و سر از باغ تو درآوردند
در این نبرد تو نشناختی ملخ ها را
در آستین خودت مار پرورش دادی
بلای جان خودت ساختی ملخ ها را
پونه نیکوی
بندرانزلی
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:2:30
| تعداد مشاهده این شعر :
1182
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.