ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در مذهب چشمان تو آرام گرفتیم
دنبال تو رفتیم و بـــــــــــه جایی نرسیدیم
از قاف نگاهت بـــــــــــه همایی نرسیدیم
 
یک بوسه فقط نــــــــــــذر لب آینه کردیم
مردیم در آخر بــــــــــــــه نوایی نرسیدیم
 
عرفان لبت سوخت مـــــــــرا در تن حلاج
بر دار شدیم و بـــــــــــه صفایی نرسیدیم
 
در خویش شکستیم و چو باران نچکیدیم
بی بال شدیم و بـــــــــــه هوایی نرسیدیم
 
در مذهب چشمـــــــــــــــان تو آرام گرفتیم
مایوس شدیم و بــــــــــــه رجایی نرسیدیم
 
لطفن بنویسید که مــــــــــــا هرچه دویدیم
از نخوت انسان بــــــــــــه خدایی نرسیدیم
جابر ترمک
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1395/5/7 در ساعت : 12:18:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  868


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید فضل الله طباطبایی
1395/5/7 در ساعت : 22:43:49
با عرض سلام
درود بر جناب آقای ترمک
محظوظ شدم
حق یارتان.
جابر ترمک
1395/5/8 در ساعت : 1:53:51
درود و عرض ادب جناب طباطبایی عزیز و ارجمند
از لطف و عنایت شما سپاسگزارم
یا علی
محمدرضا جعفری
1395/5/7 در ساعت : 21:13:36
درود بر استاد گرانقدر..........بهره مند شدم
جابر ترمک
1395/5/8 در ساعت : 1:52:59
درود و عرض ادب استاد جعفری عزیز
همراه همیشگی ام
از لطف و بزرگواری تان بی نهایت ممنونم
مهدی محمدطاهری
1395/5/9 در ساعت : 21:31:36
در بادیه شد جفت نگاهی به سرابی
چون کفتر چاهی که به چاهی نرسیدیم

جابر ترمک
1395/5/9 در ساعت : 23:0:3
درود و عرض ادب
سپاس از حضورتون و بداهه خوبتون
اله یار خادمیان
1395/5/8 در ساعت : 0:2:32
موفق و مانا باشی جناب تر مک



گفتیم و گذشتیم ، به جایی نرسیدیم

رفتیم به جز بر رد پایی نرسیدیم

گوش همگان بسته نگاه همه خاموش

فریاد شدیم و به نو ایی نرسیدیم

روشن نکند شبکده را شمع سفالی

با مرده چراغی به رهایی نرسیدیم

داریم می وحدت و از تفرقه مستیم

ما خود نشناسان به خدایی نرسیدیم

عمری به در بندگی حور نشستیم

ماهور زدیم و به لقایی نرسیدیم

با شعر غرور و غزل نفس نوازی

بر نام بلند و به نمایی نرسیدیم

مرغی به هوا بود و پی سایه دویدیم

گشتیم هلاک و به همایی نرسیدیم

الهیار خادمیان صادق

چاپ شده در مجموعه بر گهای بی خزان
جابر ترمک
1395/5/8 در ساعت : 2:11:49
جناب خادمیان عزیز
وزنها و قوافی و ردیف ها آزادند شعر من بداهه ای بود در گروهی در تلگرام با استفاده از یک بیت زیبای استاد شفیعی کد کنی و در بداهه ها نیز غرضی وجود ندارد و شعر حضرتعالی را هم که اینجا بیان فرمودید برای اولین بار است که می بینم و شاید آن شب ده پانزده غزل در همین وزن و ردیف و قافیه سروده شده باشد چون بازار بداهه سرایی با یک سرمشق از غزل بسیار زیبای استاد محمد رضا شفیعی کدکنی اتفاق افتاده دلیل بر این نیست که چون حضرتعالی قبلن در این وزن و ردیف و قافیه شعر سروده اید از شعر شما اقتباس یا سرقت شده باشد علاوه بر آن یک مصرع زیبا از غزل استاد فاضل نظری هم در همین وزن و ردیف و قافیه وجود دارد که قطعن قبل از شعر شما سروده شده است حتا یکی از مصراع های غزل شاعر نازک خیال دهلوی ( بیدل نیز ) در همین وزن و ردیف و قافیه وجود دارد هر سه شعر را جهت استحضار خاطر شریف در اینجا میگذارم تا خدای نکرده فکر نکنید تنها شما در این وزن ردیف و قافیه سروده اید :
محمدرضا شفیعی کدکنی

در کوی محبت به وفایی نرسیدیم
رفتیم از این راه و به جایی نرسیدیم

هر چند که در اوجِ طلب هستیِ ما سوخت
چون شعله به معراجِ فنایی نرسیدیم

با آن همه آشفتگی و حسرتِ پرواز
چون گَرد پریشان به هوایی نرسیدیم

گشتیم تهی از خود و در سیر مقامات
چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم

بی مهریِ او بود که چون غنچه ی پاییز
هرگز به دم عُقده گشایی نرسیدیم

ای خضر جنون! رهبرِ ما شو که در این راه
رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم
بیدل دهلوی :
با ما نه نم اشکی ونی چشم تری بود
لبریز خیال توگداز جگری بود
افسوس که دامان هوایی نگرفتیم
خاکستر ما قابل عرض سحری بود
دل رنگ امیدی ندمانیدکه نشکست
عبرتکده‌ام کارگه شیشه‌گری بود
چون اشک دویدیم و به جایی نرسیدیم
خضرره ما لغزش بی‌پا و سری بود
هر غنچه‌ که بی‌پرده شد آهی به قفس داشت
این‌گلشن خون‌گشته طلسم جگری بود
کس منفعل تلخی ایام نگردید
در حنظل این دشت‌گمان شکری بود
دیدیم‌که بی‌وضع فنا جان نتوان برد
دیوانگی آشوب و خرد دردسری بود
بی‌چشم تر اجزای فناییم چو شبنم
تا دیده نمی داشت ز ما هم اثری بود
دل خاک شد و عافیتی نذر هوس‌کرد
این اخگر واسوخته بالین پری بود
نیک و بد عالم همه عنقاصفتانند
بیدل خبر از هرکه‌ گرفتم خبری بود
فاضل نظری :
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه ای را که رها گشته در امواج
با احترام به حضرتعالی
جابر ترمک
1395/5/8 در ساعت : 1:54:44
درود و عرض ادب جناب خادمیان عزیز و ارجمند
از لطف و بزرگواری تان بی نهایت ممنونم
محمدمهدی عبدالهی
1395/5/7 در ساعت : 16:3:17
سلام و عرض ادب جناب ترمك عزيز
درود بر شما
زيبا سروديد
مويد و منصور باشيد
جابر ترمک
1395/5/8 در ساعت : 1:52:8
سلام و عرض ادب جناب عبدالهی بزرگ منش
از لطف و عنایت حضرتعالی سپاسمندم
اله یار خادمیان
1395/5/8 در ساعت : 11:30:6

سلام و درود بر شما هر گز چنین چیزی
که شما در نظر دارید و بیان داشته اید نظر
نبوده شما بزر گوار محترم
هستید دامن معرفت شما را پاک از این الودگی
ها میدانم هر گز قصد چنین جسارتی نبوده
و نیست این طبیعیست که ممکن است هر شاعری تحت تاثیر شعری غزلی بسراید این که معنی سرقت نمی دهد این نشان از گیرایی و اثر بخشی است
درست است بنده تنها به این دلیل گذاشتم که در
یک ردیف و قافیه و حال و هوا

غزلی دارد جناب استاد بختاری با مهر اگاه
و غزلی مربوط به بنده
که هر دو تقریبا هم زمان دریک ردیف و

قافیه و وزن یک موضوع سروده شد زمانی
که هیچ ارتباط مجازی وجود نداشته
ومن ایشان هیچ ارتباطی با هم نداشتیم
ویک دیگر را نمی شناختیم
نمی شود گفت تحت تاثیر بوده و نم توان گفت سرقت شده بعضی مواقع اینگونه می باشد
وبنده این را ارتباط روحی میدام ویا به قول
و زبانی دیگر توارد شده است

هر گز چنین فکر نکنید که قصد جسارت داشته باشم وتنها به لحا ظ دریک حال و هوا بود گذاشتم واگر فکر می کردم چنین فکر می کنید
هر گز ارائه نمی دادم عزیز سر بلند باشی
پایدار و سراینده
جابر ترمک
1395/5/8 در ساعت : 12:13:30
استاد معزز و گرامی
ممنونم از توضیح حضرتعالی
دوستانی که مرا می شناسند و بعضی از آنها در همین سایت هم حضور دارند گاهی در بداهه سرایی همزمان با 11 گروه و سایت به رقابت پرداخته ام و در طول مدتی کوتاه به اندازه یک غزل حد اقل 7 بیتی برای هرکدام نوشته ام گاهی بداهه ها را یادداشت می کنم اگر خودم از آن لذت ببرم و بیشتر اوقات هم یادداشت نمی کنم اینکه من مطلب قبلی را مرقوم کردم صرفن بخاطر بازدیدکنندگان عزیزی نوشتم که خدای نکرده این شائبه پیش نیاید که من خواسته باشم کار خودم را راحت کرده باشم هم اکنون در همین فضای مجازی صدها شعر وجود دارد از دوستانی که مرا دنبال می کنند که همه خصوصیات اشعار مرا از قبیل وزن و موسیقی و ردیف و قافیه و مضمون دارد در بین آنها شاعران بزرگی هم دیده می شوند اما چون قلبن اعتقاد دارم که وزن ها متعلق به هیچ شاعری نیست و هر شاعری مختار است بخت خود را در هر مولفه ی شعری بیازماید هیچگاه سخنی نگفته ام حتا غزلی سراغ دارم که 9 بیت سروده شده سه بیت و 4 مصرع دیگر آن بدون کوچکترین تغییر از غزلی متعلق به خودم بوده که شاید تاریخ سرایش آن به سال 80 میرسید اما حتا از مطرح کردنش هم ابا داشتم حتا جایی که دوست شرافتمندم جناب دکتر قنبری در همین مورد مقاله ارزشمندی هم ثبت کرد اعتراض کردم که نباید این مقاله را منتشر می کردید . اعتقاد راسخ دارم زبان و سبک شعری جابر ترمک با خودش قابل قیاس است و زبان دیگری هم با خودش بنابراین شعر شناسان خوب می توانند این مسئله را تشخیص دهند . چه همچنان که گفتم در این وزن عراقی / سلمان ساوجی کلیم کاشانی / شیخ بهایی و دیگران هم با همین ردیف و قافیه شعر دارند و هرکدام بدور از فن آوری های امروز مربوط به دوره و سبک خودشانند و این را عیب نمی دانم . چه اینکه این مسئله در یک جریان بداهه سرایی سرمشق دار سروده شده باشد .
به هر روی از محضر حضرتعالی عذرخواهی می نمایم اگر فرض بر جسارت فرمودید
ارادتمند شما هستم در همه حال
بازدید امروز : 2,214 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,327,345
logo-samandehi