ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



می شد کبوتر بود
می شد کبوتر بود


                               تقدیم به آقا وپناه غریبان


سقفی برای عاشقی برپا نکردیم


خودرا از آیین ریا منها نکردیم


در کوچه های  تیرگی بسیار گشتیم


چشمی به سمت روشنایی وانکردیم


آقای من ! نور تورا دیدیم وخودرا


درازدحام زایرانت جا نکردیم!


می شد کبوتر بود وصحن وگنبدت را


هی بوسه زد هی دور زد اما نکردیم!


از دین ،محبت،دوستی   بسیار گفتیم


وقت عمل غیر از خلافش را نکردیم


درمان ما قدری صداقت بود اما


این نسخه را یک بار هم امضا نکردیم!


شرمنده ام آقا! ولی باید بگویم


امر شمارا لحظه ای احیا نکردیم!


هرکس امرمارا احیاکند خداوند اورا بیامرزد


امام رضا  (ع)
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1395/4/23 در ساعت : 23:36:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  669


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  علیرضا     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
با اینهمه اذعان ! چرا احیا نکردی ؟!
رفتار بهتر را به « امر » ما نکردی
احیای آنچه توصیه کردیم بر خلق
با شعر خود تبلیغ بر دلها نکردی
ای اقتداری معنی این شعر تو چیست؟
بشناختی ره را ، از آن آوا نکردی ؟!
آگه شدی زین « بد » به آئین صداقت
امٌا سرودی ! و به آن پروا نکردی ؟!
یا للعجب!جلٌ الخلائق! جنٌ و انسان
نهی چنین راهی چرا بر ما نکردی !
تقصیر خود را می دمی در بوق و کرنا ؟
فکر رصد گشتن از آن بالا نکردی ؟!
می شد کبوتر بود و شد سرباز آقا ...
لعنت بر آن مامون چرا اینجا نکردی ؟
کفتر نماد دوستی ، صلح و صفا هست
« وقت عمل غیر از خلافش را » نکردی ؟!
جنگ و قیام و شورش و غوغا زکفر است
شعری علیه جنگ ، بزم آرا نکردی
سربازی دین را اگر خواهی برِ ما
خود را ز هر« باز» ی چرا منها نکردی ؟!

از یکی از احفاد امام (ع) که خودم باشم ...
نام ارسال کننده :  علیرضا     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
با اینهمه اذعان ! چرا احیا نکردی ؟!
رفتار بهتر را به « امر » ما نکردی
احیای آنچه توصیه کردیم بر خلق
با شعر خود تبلیغ بر دلها نکردی
ای اقتداری معنی این شعر تو چیست؟
بشناختی ره را ، از آن آوا نکردی ؟!
آگه شدی زین « بد » به آئین صداقت
امٌا سرودی ! و به آن پروا نکردی ؟!
یا للعجب!جلٌ الخلائق! جنٌ و انسان
نهی چنین راهی چرا بر ما نکردی !
تقصیر خود را می دمی در بوق و کرنا ؟
فکر رصد گشتن از آن بالا نکردی ؟!
می شد کبوتر بود و شد سرباز آقا ...
لعنت بر آن مامون چرا اینجا نکردی ؟
کفتر نماد دوستی ، صلح و صفا هست
« وقت عمل غیر از خلافش را » نکردی ؟!
جنگ و قیام و شورش و غوغا زکفر است
شعری علیه جنگ ، بزم آرا نکردی
سربازی دین را اگر خواهی برِ ما
خود را ز هر« باز» ی چرا منها نکردی ؟!

از یکی از احفاد امام (ع) که خودم باشم ...
نام ارسال کننده :  علیرضا آیت اللهی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام به استاد اقتداری بسیار عزیز
البته جناب عالی در تائید یا عدم تائید اشعار کاملا" مختارید ؛ و بنده ی کمترین هم مخلص و در هرحال سپاسگزار . امٌا در خصوص سروده دوٌم یا خودم اشتباه کرده ام یا اینترنت شیطنت فرموده است !. به فرض اشتباه خودم دوباره سروده دوٌم را میآورم :

یا امیر المؤمنین وارد شدم در گود ! هو !
گر شفاعت می کنی بِرهان مرا از رنگ و بو
این زمان پائی به کفش شاعری دارم که وی
هست سر تر از تمام شاعران بی گفتگو
وی عزیز است و صداقت دارد و اهل دل ست
نام وی خواهی به دیوان بزرگانش بجو
شعر ها دارد ز عشق و عاشقی اندر بهار
سبزواری هست چون حافظ کنار یار و جو
من غزلهایش بخواندم زان سبب شاعر شدم
بایدم گفتن ز شعر و شاعری هائی چو او
بعد ها یک کم سیاسی گشت و رفت از روی پل
و آن ، خرابه گشت از روی و پسِ این نامجو
آمده در بند ، در بن بستِ رندان یک کمی ...
رندهائی در پسِ اغراض خود در تک ، و پو
یاعلی گفتم و نشنیدم صدائی جز علی ...
اقتداری ! پس کجا رفت آن صدا ؟! آن آبرو
یک کلامم می توانی داد پاسخ که چرا ...
گشته ای از ما جدا رونق دهی بر هر سبو ؟!
ساغری هستیم مست از گفته های نغز تو
پس بیار آن باده را تا برکنی آن ماهرو ...
بازهم شعری ز عشق و عاشقی های بهار
ای علی ! ای اصغر ای فرزانه ی الله جو

اله یار خادمیان
1395/4/24 در ساعت : 7:7:8




درود بر شما استاد اجرت به حضرتش
آمین یا رب العالمین


از دین ،محبت،دوستی بسیار گفتیم


وقت عمل غیر از خلافش را نکردیم


درمان ما قدری صداقت بود اما


این نسخه را یک بار هم امضا نکردیم!


محمدرضا جعفری
1395/4/24 در ساعت : 1:37:54
درود استادنا...............بهره مند شدم.....

.........................................................

نوشیدن مهتابِ رویت ، طـــــــــعمِ گیلاس است
پیراهنِ سُرخت نمادِ عشق و احســـــــــاس است

آئینه هـــــــایت جاری از سرسبزیِ دشت است
رنگین دو چشمانت ، جهازِ صد گلِ یاس است

دستانِ تو زیباترین دستـــــانِ این مــــــأواست
منشـورِ سبزت آفرین بر هر چه مقیــــاس است

از دست هایت هستیِ ما جملــــــــــه آباد است
آشوب هایِ خُفته ات چون چشم ، حسّاس است

باران ترین آوایِ ماهورِ تو همــــــــــراز است
با قیمتی هائی که ما را همچو المــــاس است
.......................
محمدرضا جعفری
........................
مهدی سیدحسینی
1395/4/25 در ساعت : 20:16:44
درود
زنده باشید
علی میرزائی
1395/4/24 در ساعت : 14:40:30
درود بر شما استاد نازنین
بسیار زیباست
ماجور باشید
حنظله ربانی
1395/4/25 در ساعت : 0:27:1
بسیار زیبا
زبان شعریتون خیلی روان شده
عالی بود
بازدید امروز : 2,592 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,327,723
logo-samandehi