ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



هیچ کوهی همصدای ناله ی پنهان نشد....
من چه هستم ؟... کوه سنگینی از آوار خودم
سایه  ای افتاده بر دامان  دیوار خودم


هر چه بالا می روم  زیبا ترم اما چه سود
مثل قالی عاقبت قربانی  دار خودم

 

صخره یا  ساحل ..چه فرقی می کند در پیش موج
اشک  دور افتاد ه از دریای دیدار خودم



ناخدا بیهوده ناز بادبانها را نکش
کشتی افتاده در گرداب رفتار خودم


هیچ کوهی محرم آتشفشان خود نشد
کاهم و بیهوده پا بندم  به اسرار خودم


هر کجا می خواست من را برد با خود زندگی
موجم  و همدست با من نیست افسار خودم

 

پا به روی فرق من دارد بلندی های خاک
نردبانم  با همه.... اماگرفتار خودم

 

غنچه بودم  بی خبر  از هستی دنیای گل
سر فرو بردم من بیگانه در کار خودم


هیچ ابری پرده دار رازهای من نشد
ما هم  و بیهوده می کوشم به انکار خودم


باد با باغم تبانی می کند... تکلیف چیست؟
میوه بودم  شاخه را کردم نگهدار خودم


سعی ماهی بستگی دارد به وسع برکه ها
نقطه ای  شرمنده در آغوش پرگار خودم


مثل هر فواره ای من هم به پایان می رسم
کیستم  ؟ قربانی زندان تکرار خودم


هر دلی آیینه دار حیرت روی کسی ست
من چرا خو کرده ام با نقش دیوار خودم


 عشق مروارید پنهانست و من هم سالها
چون صدف خون خورده ام در پای اصرار خودم


هیچ کوهی همصدای ناله ی پنهان نشد
بعد از این راهی ندارم  جز به  کهسار خودم


رضا کرمی
کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، رضا کرمی ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1395/4/22 در ساعت : 20:49:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  1178


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1395/4/28 در ساعت : 16:14:13
سلام برجناب اقتداری عزیز
در سه بیتی که فرموده اید م بعد از خود مخفف فعل هستم می تواند باشد در خوانش خودتان محل تکیه را عوض کنید قضیه درست می شود
خودم می تواند "خود من" باشد و با تغییر تکیه می تواند "خود هستم "باشد
البته خواهید فرمودید م در بعضی از ردیف ها مضاف الیه است و در بعضی از ردیف ها فعل که محل اشکال است .
البته حقیر به شکل خیلی تخصصی در این مورد وارد نیستم ولی می دانم بزرگان شعر فارسی این خبط را کرده اند
دکتر محسنی استاد دانشگاه مشهد کتابی دارد اندر باب ردیف که در ان بکار بردن این نوع ردیف ها را جایز دانسته است
البته اگر شاعر یک سیلی بزند توی گوشم و بگوید
اشک دور افتاده افتاده فعل "افتاده است" یا "افتاده ام "می باشد که به شکل صفت مفعولی بکار رفته است و فعل جمله مورد نظر افتاده ام یا افتاده است می باشد که به قرینه لفظی حذف شده است من بلافاصله دستم را به نشانه تسلیم بلند می کنم و حرفش را می پذیرم
در مصراع کشتی افتاده نیز همین ماجرا صدق پیدا می کند
فقط می ماند مصراع دار قالی خودم که در اینجا هم می توان م را با تغییر جای تکیه فعل دانست و هم به قرینه معنوی حذف فعل هستم را بر شاعر بخشید
این سه بیتی که حضرت عالی فرموده ید به دلیل همین ایهام های دستوری از بهترین ابیات این شعر هستند
خدای شما را سلامت بدارد
علی اصغر اقتداری
1395/4/27 در ساعت : 9:10:8
درود
کارهای جناب کرمی را به خاطر گیرایی مخصوصش همیشه دنبال می کنم مخصوصا غزل هایی را که به سبک هندی می سرایند
در این غزل هم رد پای شاعرانگی زیادی به چشم می خورد اما دوعامل کمی از گیرایی غزل می کاهد اول زیادی ابیات است غزلی 15 بیتی !
معمولا چون در عصر بی خوصلگی ها به سرمی بریم از طول شعر کاسته وبر عمق آن افزوده می شود
ودوم این که در بعضی ابیات فعل مشخص نیست
هر چه بالا می روم زیبا ترم اما چه سود
مثل قالی عاقبت قربانی دار خودم


صخره یا ساحل ..چه فرقی می کند در پیش موج
اشک دور افتاد ه از دریای دیدار خودم


ناخدا بیهوده ناز بادبانها را نکش
کشتی افتاده در گرداب رفتار خودم

دراین سه بیت متوالی عصو اصلی جمله وجود ندارد وهیچ قرینه ای هم برای حذف در شعر نیامده است در پایان هر سه بیت نیاز به فعل هستم دارد
وچند بیت دیگر از آقای کرمیبا توجه به کارهای کم نقصی که تا حال از او دیده ایم انتظار بیشتری داریم
اما زیبایی های کار زیاد است وهمین زیبایی خواننده را تا انتهای شعر با خود همراه می کند گرچه کمی باخستگی!
حمید وثیق زاده انصاری
1395/4/28 در ساعت : 10:41:18
سلام
روشن است که خودم در پایان این سه بیت به معنی «خود هستم» است و نه به معنای خود من
ابراهیم حاج محمدی
1395/4/29 در ساعت : 1:23:3
درود بر استاد اقتداری عزیز
خودم ، خودی، خود است، خودیم ، خودید ، خودند
خودم =خود هستم و خودی=خود هستی و قس علی هذا . بنا بر ای هیچگونه ضعف تألیفی در مصاریع مورد اشاره حضرتتان نیست.
نام ارسال کننده :  علیرضا آیت اللهی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام به جناب مهندس کرمی ، شاعر ارجمند و گرامی .
هنوز هم رکٌ و راست می نویسم و بنابراین : غزلهای عاشقانه تان را بیشتر دوست داشتم .
بر شما مباد اینچنین به سرعت به سوی « مسن سرائی » ! ؛ خودتان را با مسعود سعد سلمان مقایسه نکنید ...
اینچنین غزلهای توصیفی - تشبیهی نهایتا" سر از قصیده در می آورند و گاه ، متاسفانه ، در نهایت ، به مرثیه خویشتن می پردازند .
تشبیهاتتان گرچه غمگنانه امٌا بسیار زیبا هستند ...
و در محتوای عرفانی غزل از مرحله ی حیرت گذشته اید و محکم قضاوت می کنید ؛ سبک خراسانی است و من 71 ساله دیگر فراموش کرده ام که آیا شما خراسانی هستید یا خیر ...
توالی موضوعی بد نیست امٌا همچنان که زیاد در ادبیات اتفاق می افتد ممکن است که برخی از نکته سنجان در پی تناقضات درونی این روایت بر آیند ؛ و البته بلافاصله بنویسم که این تناقضات جزء لاینفک ادبیات ما هستند . ادبیات که مهندسی نیست ، ریاضی نیست ...
جالب اینجاست که از سبک خراسانی و امثال مسعود سعد سلمان و ناصر خسرو به ناگاه یاد آور کامو و کافکا می شوید و به ادبیات سیاه و نا امیدی ...
خیلی زیباست ، خیلی زیباست
روان است و در رگ و پی هر با احساسی دوان ...
شکٌی ندارم که باز هم به سراغش خواهید آمد و باز هم تغییراتی در آن اعمال می کنید ...
البته عرفانش حیرت در حیرت است و پیچیده که قضاوت را مشکل می کند
فکر می کنم حدود سی - چهل غزل از جناب عالی خوانده باشم که این غزل یکی از بهترین و در عین حال عرفانی ترین آنهاست ...
مستفید شدم بسیار
سراینده باشید و پاینده ....

============================
حضرت استاد آیت اللهی عزیز سپاسگزار التفات و لطف بیدریغتان هستم ...باز هم این شاعر دردمند را مفتخر کنید به حضور گرمتان...با گوش جان نیوشای نقدهای شما خواهم بود....
نام ارسال کننده :  علیرضا آیت اللهی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام مجدد

اندر پاسخ به تک بیت ماهی و کوسه !

این سعیدی راد چون ماهی به یک آب روان
جلوه گاه نغمه ی شیرین ، و شعر شاعران

جمع کرده یک گروه از بهتران و از مهان
کرمی هم هست در بین همه از بهتران

لیک این خاشع ادبها دارد و مرد دل است
کی توان گفتن چو کوسه ؟! الامان ای مردمان

گر تواضع خوب باشد هردورا از بهترین
برشمارید ای بزرگان ! و ادیبان جهان !

کوچک ار خواهی بیا ای خرد بین من را ببین
گشته ام از ترس دائن در مونو منفذ نهان !
======

به به ...سپاس و بسیار سپاس جناب آیت الهی عزیز
خدابخش صفادل
1395/4/22 در ساعت : 23:48:24
درود! خواندم،قشنگ است.پیروزباشید.

==================


سپاس از حضور و اظهار لطفتان استاد عزیز..
جابر ترمک
1395/4/29 در ساعت : 22:52:6
درود و عرض ادب
غزلی فخیم و زیبا را از شما خواندم و لذت بردم
===============
سپاس از حضور و اظهار لطفتان استاد....
ابراهیم حاج محمدی
1395/4/27 در ساعت : 1:11:24
درود حصرت دوست
بسیار جذاب و بیاد ماندنی . بهره فراوان بردم
=====================
درود خدا بر استاد حاج محمدی عزیز....سپاس از حضور و لطف بیدریغتان
علی میرزائی
1395/4/24 در ساعت : 14:32:33
درود بر شما جناب کرمی نازنین
عالیست
لذت بردم
==========
درود بر استاد میرزایی عزیز
عبدالرحیم سعیدی راد
1395/4/23 در ساعت : 10:33:56
هیچ ابری پرده دار رازهای من نشد
ماهم و بیهوده می کوشم به انکار خودم
آفرین... ولی:
گفت با من نازنینی می قروش:
ماه من هرگز به انکارت مکوش
بداهه
==================
سپاس از حضور و این شعر بداهه زیبا جناب استاد سعیدی راد...

سعیدی ماهی دزفولی پر جنب و جوش
یاد کن از از کوسه ی افتاده در مرداب شوش...
مصطفی پورکریمی
1395/4/23 در ساعت : 3:11:17
سلام استاد کرمی عزیز
بسبار عالی و معناگرا بود احسنت
پس ازمدت ها ندیدنتان با این غزل حال کردم موفق و موید باشید
=====================

جناب استاد پورکریمی عزیز حضور و نظرات شما مایه ی دلگرمی این حقیر است... و هنوز مشتاق و در انتظار دیدار محقق نشده هستم
بازدید امروز : 8,265 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,172,576
logo-samandehi