گرچه افطارنمودم همه شب با رطب تو

عید فطرآمده وُ فطریه ام جام لب تو

بس که زیبایی، درآینه ی چشم تو دیدم

عشق جاریست ز هرگوشه ی زیبای لب تو

زلف افشانی و در کوچه ی دل جلوه نمایی

شده کارهمه ی عمر وُبه هرروزوشب تو

تا دکان لب خود باز نمودی به سحرگه

بوسه ای بود بدهکاری و دادم طلب تو

بود بیمار، دلم، روز،وتب عشق به جانم

وقت شب بود فقط وقت ویزیت مطب تو

ازدمشق آمده ام عشق به دادم برسد کاش

که گرفته است تمام تن من باز ،تب تو

دولت شام وعراقِ دل ودینت هدف  من

انتحاری بکنم فتح، شبی خوش حلب تو

خواب دیدم که شب اول وصل آمده گفتی

مذهبت چیست دراین بادیه وکیست رب تو

گفتم ای خوب تویی هم رب وهم مذهب وعشقم

عید فطر آمده و فطریه ام جام لب تو
 
                                     عیدفطر95