از کوچه های خسته دلان رد نمی شوم
از شهر بی حصار زمان رد نمی شوم
هر خنجری که خورده ام از دوست بوده است
از انحنای بغض گران رد نمی شوم
باور نموده ام که پرستو شدن بد است
از کوچ راه تنگ جهان رد نمی شوم
من یک غزل اگرچه صمیمی تر از سکوت
از روی پاره های زبان رد نمی شوم
روحم سرشته با غزل اما شکسته ام
از انحصار سخت خزان رد نمی شوم
تا می رسد زمان جدایی شکسته تر
از حجم بغض و راز بیان رد نمی شوم
احساس در مسیر دلم ضربه می خورد
از جاده های غم نگران رد نمی شوم
تقدیر احتمال بدی بوده پیش من
من از شیار ظن و گمان رد نمی شوم
جابر ترمک
تاریخ ارسال :
1395/4/9 در ساعت : 2:3:44
| تعداد مشاهده این شعر :
754
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.