ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



باران
حرف دل آسمـــــــــــــــان به ما می گوید ابر غزل زمین به دریا باران
تصویر تجســـــــــــــــم نگاهی گرم است نرمای تن لطیف دنیا ، باران
 
آغوش کویری ام غـــــــزل می خواهد تا بغض ترک بگیرد از بی تابی
بر حنجره سرخ زمین می ریزد از بغض خودش به طعـــم گل ها باران
 
جا مانده ترین ریشه خشکم از آب یک ذره توان درون جسمم باقیست
دل می دهمت که در دلم گل بکند فــــــــــــارغ شود از تب تماشا باران
 
پرواز قشنگ می شود وقتی که سرشاخــــــــــه ی سبز باغ باور بکند
بعد از تب خشک سالی لبهایت پروانه شود شبیــــــــــــــــه رویا باران
 
هرشاخه که جان بگیرد از لبخندت یک واژه ی عشق ناتمـام ست ولی
پرونده ی آب را شبی بگشاید بر روی تن چنـــــــــــــــــارو افرا باران
 
باران هنر نگاه آهو ها نیست هر واژه ی من نماد لیمـــــــــــوهانیست
شب محفل شرح شوق شب بوها نیست شیراز شب خداست بر ما باران
جابر ترمک
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1395/4/4 در ساعت : 3:5:55   |  تعداد مشاهده این شعر :  775


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی گیاهی
1395/4/6 در ساعت : 14:11:13
درود برشما و خوب بود دستمریزاد
جابر ترمک
1395/4/9 در ساعت : 22:15:8
درود و عرض ادب و احترام
از لطف بیکرانتان ممنونم
حقیر شاگرد محضر مبارکتان هستم
زهرا علی بابایی
1395/4/4 در ساعت : 4:52:25
سلام و ادب

زیبا بود، شاعرانگی مستدام
جابر ترمک
1395/4/4 در ساعت : 13:20:8
درود و عرض ادب بزرگوار
از لطف و بزرگواری تان سپاسمندم
تقدیم به حضور شما در این صفحه
دارم دوباره پیش شما کم می آورم
حتا برای زخم تو مرهم می آورم

آنقدر خسته ام که در این روزهای سخت
با گریه ام ادله ی محکم می آورم

از عمق چشم مست شقایق سپیده دم
بر گونه های خیس تو شبنم می آورم

پردیس سهم تو غم آئینه مال من
من از سکوت آینه زمزم می آورم

با یک نگاه ساده و با آه خسته ام
من این قبیله را به جهنم می آورم

ای قوم از نگاه شما خرد و خسته ام
دارم دوباره شعر مجسم می آورم

پائیز فصل ممتد این باغ مرده است
شاید هوای ماه محرم می آورم

از بس که پشت حضرت آدم شکسته اید
از نو به سمت آینه آدم می آورم

جابر ترمک
فواد شجا ع الدینی
1395/4/8 در ساعت : 0:11:30
بسیار زیباست استاد
موید باشید و منصور

باران هنر نگاه آهو ها نیست هر واژه ی من نماد لیمـــــــــــوهانیست
شب محفل شرح شوق شب بوها نیست شیراز شب خداست بر ما باران
جابر ترمک
1395/4/9 در ساعت : 22:15:31
درود و عرض ادب و احترام
از لطف بیکرانتان ممنونم
حقیر شاگرد محضر مبارکتان هستم
محمدرضا جعفری
1395/4/4 در ساعت : 3:32:41

درود استادنا.........

هرشاخه که جان بگیرد از لبخندت یک واژه ی عشق ناتمـام ست ولی

پرونده ی آب را شبی بگشاید بر روی تن چنـــــــــــــــــارو افرا باران

جابر ترمک
1395/4/4 در ساعت : 3:41:21
درود و عرض ادب استاد جعفری عزیز

سپاس از لطف و بزرگواری تان

ممنونم

تقدیم به شما :

پروانه ها به سوختنت دل سپرده اند
آئینه ها به پیرهنت دل سپرده اند

آغوش باغ قد ترا سر کشیده اند
دستان دشت دل به تنت دل سپرده اند

یک شهر در نگاه تو خاموش و ساکت است
بر واژه واژه ی سخنت دل سپرده اند

باران گرفته قامت رعنای باغ را
گلها به غنچه ی دهنت دل سپرده اند

شاعر تر از تصور تو در رباعی ام
چشمان من به انجمنت دل سپرده اند

حالا غزل غزل به نگاه تو شاعرم
با اینکه شاعران به تنت دل سپرده اند

شمعی که در سکوت شبم آب می شوی
پروانه ها به سوختنت دل سپرده اند
جابر ترمک
بازدید امروز : 2,623 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,327,754
logo-samandehi