آ رَ م از چنگالِ چنگی ساز و چنگِ یار را
تا به رقص آرَ م به چنگی عارف و عیار را
شیر و شیرینی مرا فرجام ده ، شیرین لبم
شور را بگذار، ای شوریده شور و تار را
گفت و گویت ، گوی، از چوگانِ چوگانباز برد
گوی ، بینم ، ازچه کس آموختی گفتار را
من به صلح و قهرت، عمری استخوان بشکسته ام
قهرمان ِ قهر دیدم ، دلبر قهار را
باجسارت جام را سر می کشم در جام جم
عاریت می گیرم آری، جام های عار را
وقت جانبازیست، بازم باز کن پر، باز من
باز هم بازی نگیری عرصه ی پیکار را
نغمه ی جانسوزِ تارم، ازشب تاریک نیست
فتنه دیدم گیسویِ تارِ بتِ تا تار را
گر لب تیغ تو خواهد بوسه سر پیش آورم
یا بکش یا ده دوای درد این بیمار را
چشمِ خواب آلود من ، بیدار شد، بیدار شو
عاقبت بر دار می بینم، سرِ بیدار را
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1395/3/23 در ساعت : 23:26:0
| تعداد مشاهده این شعر :
531
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.