ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تو عاشقانه سفر کن!
تو عاشقانه سفر کن *
در سوگ استاد حمید سبزواری

نوشتن در باره ی هر هنرمندی دشوار است. هنرمندان روحی دارند همنشین شهود و اشراق و خیالی دارند سیال و رها از قید هست و نیست. و حمید سبزواری بزرگ، چنین هنرمندی بود. اما نوشتن در باره ی این شاعر سترگ معاصر، از منظری دیگر نیز دشوار و سخت است. او عاشق بود. و کیست که بتواند مقام عشق و عاشق را بدون چشیدن و حظ بردن و مشرف شدن، دریابد و ابعاد راز آمیز عشق و عاشق و عشق ورزی را با استفاده از کلمه و کلام کشف کند و رازگشایی خویش را بنگارد. که عشق، سرّ مستور است و فرشته ای پرده نشین. تنها عاشق می تواند جمال عشق را در سفر ملکوتیِ تماشا زیارت کند و در مقام و ساحتِ عاشقی تن شویه کند و ردایی از جنس پردیس و نور بر قامت بیاراید.
استادسبزواری عاشق بود. بی رنگ و روی. و این عاشقی را از سیر انفسیِ مردافکن و سپس سیر آفاقیِ پیوسته ی خویش فراچنگ آورده بود. او در سیر من العشقِ الی العشقِ مع العشق، به مقام رضا و استقرار رسیده بود. و دقیقا به همین دلیل بود که در سالهای پر از واقعه و حادثه ی پس از انقلاب، حمیدی عاشق ماند. گرچه گاه تنها. و گاه غریب. و گاه نیش خورنده از خواجگانِ حرمسرایِ مثلثِ « بت زدگی، تب زدگی و غرب زدگی ». و گاه از سوی پاره ای از همگنانِ غافل. و... و او را چه باک از زهرپاشان و طعنه زنندگان. و مگر عاشق باکی از خار و تیغ و نیش زبان ها و قلم های کشنده و مرگبار دارد؟ که اینها در نظر عاشق، شیرین اند. مقام او را برمی کشند. جامی از شراب سرخ ِ « شدنِ » پیوسته را در کام جان و دل اش می ریزند.
استاد سبزواری یک قهرمان است. یک قهرمان ملی. ناشناخته و غریب. همانطور که یار سالهای درازش استاد احمدعلی راغب 1 ( که عمر عزیزش دراز باد ) قهرمان است. این دو قهرمان، با همراهی و همدلی یارانی عزیز و بزرگ همچون: زنده یاد استاد محمود شاهرخی، زنده یاد مشفق کاشانی، مهرداد کاظمی ( عمر عزت اش بلند ) محمد گلریز ( سرافرازی اش افزون )و اسفندیار قره باغی ( نام اش بلند و عافیت اش برقرار ) در حوزه ی ترانه و موسیقی کارهایی کردند کارستان. آثاری آفریدند درخشان و ماندنی و ملی.
هر کشوری اگر یک حمید سبزواری می داشت، با این کارنامه ی پربار و ماندگار، و اگر یک احمدعلی راغب می داشت با این ذوق هنرمندانه ی شگفت و والا، تندیس شان را در یک میدان بزرگ برمی افراشت و به نسل و امروز و فردا و فرداها یادآور می شد که در کنار قهرمان های میدان دفاع از مام میهن و شرف دین و انقلاب، چه هنرمندان نام آوری بوده اند و چه شگفتی های مانایی آفریده اند. ولی دریغ که ما ناسپاسانِ خو کرده به هر روز، و تن سپرده به تباهی عاداتِ جاهلی دیروز، همچنان به راه خویش می رویم و قهرمان های خود را در خموشی و رنج وا می نهیم.
زهی رستگاری استاد سبزواری که تن از این مهلکه به در برد. و از رنج زمانه آسود و در جوار معشوق آرمید. خداوند او را با عاشقانی که سالها برای شان سرود و خواند، همنشین گرداند و در حلقه ی بزرگانی چون دِعبِل خُزاعی بپذیرد. که او در کنار نامداری های اش، بی گمان دعبل انقلاب نیز بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*تیتر این یادداشت نام یکی از دفاتر شعر استاد سبزواری است.
1 ــ استاد احمدعلی راغب هنرمند بزرگ حوزه ی موسیقی کشور است. ایشان برای صدها سرود و ترانه آهنگ ساخته اند. چندین سال است که میان بنده و حضرت استاد الفتی است و از احوال شان بیش و کم باخبرم ( گاه استاد به من تلفن می زنند و گاهی نیز من با این عزیز تماس می گیرم و صدای گرم شان را می نوشم ) و می دانم که حضرت ایشان هم در تنهایی روزگار می گذرانند.

موضوعات :  اجتماعی ، ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1395/3/23 در ساعت : 4:5:23   |  تعداد مشاهده این شعر :  1361


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 46,182 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,004,782
logo-samandehi