ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تکرار تاریخ
می گریزم به کوه کاین رندان
از چپ و راست می زنندم سنگ
بارها خواب دیده ام بر دار
حسنک وار می شوم آونگ

مثل محمودِ قرمطی جویند
طرفِ من گرفته اند انگشت
حرفِ حق با من است و می کوبند
از چپ و راست بر دهانم مشت

حسنک نیستم ولی اینان
خوی بوسهلِ زوزنی دارند
من چه کردم که از من و با من
کینه دارند و دشمنی دارند

پدری ها نقارشان کهنه است
پسری ها نقارشان تازه
دارشان دارِ کهنه ای است ولی
هر دم آونگِ دارشان تازه

می کنند ارّه ارّه منبر را
تا از این چوبِ تازه دار کنند
ای خدای بزرگ می خواهند
اینهمه دار را چکار کنند

مثلِ خورشید کاش این شبِ تار
خانه در پشتِ کوه می کردم
با صدای بلند می گفتم
دیگر ای شهر بر نمی گردم

خشک مغزانِ شمرخو هستند
بارها جنگ با خدا کردند
من حسینِ علی نیَم اینان
با حسینِ علی چها کردند

خسته ام خسته خسته ام از شهر
خسته از شهر و شهریارانم
تا طلوعِ دوبارۀ خورشید
می روم پشتِ کوه می مانم

چشمه ات کو که تشنه ایم ای کوه
تهِ این درّه هیچ آبی نیست
گولِ این دشت را نباید خورد
آبِ این دشت جز سرابی نیست

خواب دیدم شبی که می جوشید
باز از دشت و درّه بوزینه
مثلِ یک گلۀ گوریل همه
نعره زن مشت کوب بر سینه

آمدند از فرودِ درّه فراز
کوه را سیمِ خاردار زدند
مردی ازپشتِ کوه آوردند
ته درّه سه بار دار زدند

آنکه دارش زدند من بودم
رفته ام آن جهان و آمده ام
ترس از مرگ در دلم مرده
گردنش را به دست خود زده ام

دیگر ای مرگ من نمی ترسم
شبِ سردی است راحتم بگذار
یا بیا ای ستمگرِ بی رحم
یا برو دست از سرم  بردار

می روم باز و باز می آیم
نیست از من تو را گزیر و گریز
شود انگشت های من تک تک
شمع در این شبِ هراس انگیز


شاهدِ دیر و دورِ تاریخم
تا رسیدم به این شب تاریک
شبِ دیرنده فکر کرده که باز
شده تاریخِ مرگِ من نزدیک

شب یقین کرده است مرگِ مرا
من ولی تا سپیده می پایم
آسمان را بگو اگر مردم
می روم با سپیده می آیم

قلمم را شکسته اند امّا
شده در دست من قلم انگشت
می نویسم  اگرچه صدها بار
شده در دستِ من قلم انگشت

#غلامعباس_سعیدی
کلمات کلیدی این مطلب :  تکرار تاریخ ،

موضوعات :  اجتماعی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1395/2/24 در ساعت : 19:55:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  545


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1395/2/25 در ساعت : 1:11:34
درود جناب دکتر عزیز و گرامی / همواره از قلمتان می آموزم / جنس قلمتان نقشی آموزنده دارد ....ان شاالله موفق باشید
غلامعباس سعیدی
1395/2/25 در ساعت : 9:40:35
بسیار سپاسگزارم جناب جعفری عزیز

زنده باشید
صمد ذیفر
1395/2/27 در ساعت : 14:52:50
سلام
و درود جناب استاد سعیدی عزیز
پاینده باشید و سرافراز
ان شاء الله
غلامعباس سعیدی
1395/2/28 در ساعت : 19:10:30
درود بر استاد ذیفر بزرگوار

زنده باشید

سپاسگزارم
رضا محمدصالحی
1395/2/26 در ساعت : 18:21:51
یک روایت ناب

از تاریخ

از عشق

دست مریزاد جناب سعیدی
غلامعباس سعیدی
1395/2/28 در ساعت : 19:9:26
درود بر جناب رضا محمدصالحی بزرگوار

سپاس فراوان
جابر ترمک
1395/2/25 در ساعت : 20:47:48
قلمم را شکسته اند امّا
شده در دست من قلم انگشت
می نویسم اگرچه صدها بار
شده در دستِ من قلم انگشت
درود استاد
بسیار عالی
غلامعباس سعیدی
1395/2/26 در ساعت : 9:6:28
سلام و درود استاد ترمک بزرگوار

زنده باشید
اکرم بهرامچی
1395/10/12 در ساعت : 0:3:58
سلام استاد گرامی
واقعا هرچه بگویم اشعارتان زیباست کم گفتم خداوند یارتان و پناهتان
غلامعباس سعیدی
1395/10/16 در ساعت : 13:22:51
سلام و درود فراوان بزرگوار

زنده باشید لطف دارید
محمدمهدی عبدالهی
1395/2/25 در ساعت : 22:9:12
دست مریزاد دکتر سعیدی عزیز
غلامعباس سعیدی
1395/2/26 در ساعت : 9:7:1
سلام و درود جناب دکتر عبدالهی عزیز
سپاسگزارم
بازدید امروز : 26,786 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,191,097
logo-samandehi