ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مش رجب اومد و رفت و حاجی شعبون توی راهه
تا ترانه های یاغی تو گلوی من می مونه
قصه بهاری تو واسه من مرگ خزونه
 
آسمون ابری دل راه چشمه رو ندیده
که نگاه دل دل من سوی آب و آسمونه
 
گل کاغذی تو گلدون زخمه قلم رو قلبش
جفت درنای سپیده، ناله قو رو می خونه
 
 
آدم دیروزی ما که تو قهوه خونه گم شد
از تلگرام قراضه، فال "فن" "جون" رو می دونه
 
قد مثقال و یه ارزن اگه معرفت بذارند
رو پر و بال کبوتر رنگ تهمت نمی مونه
 
نوجوون کوچه باغها، پیر شده بخت بلندش
ولی توی قرتی بازی کبکاشون خروس می خونه
 
حاضرای این زمونه، غایبند، خبر ندارند
نفس تنگ کدوم گل، بین دودها نیمه جونه
 
قصه گل و تگرگه، نوستالوژی قدیما
قصه باغ سترون، حالا پیش چشم مونه
 
تا گشاد زخم لیلی روی گرده های مجنون
خوش نشین بشه دوباره، یکی شعر نو می خونه

بستر و ساقی به راه و  پا ز سجاده کشیده
این منم نه لولی شهر، که تو جمع این و اونه
 
مش رجب اومد و رفت و حاجی شعبون توی راهه
کی کمیت لنگ ما رو به محرم می رسونه؟
 
آخر و عاقبت ما چی میشه خدا میدونه
شب قدر نا شکیبها، قلب ماه رمضونه
 
ازدواج این جوونا، کار و کاسبی مردا
حاجت نیمه شبای خلق تشنه اذونه

موضوعات :  اجتماعی ، ترانه ، طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1395/2/19 در ساعت : 13:26:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  819


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 19,712 | بازدید دیروز : 10,654 | بازدید کل : 123,958,549
logo-samandehi