ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رادیو گفت خواب ما ابدی ست!

رادیو شعر مرگ می خواند
یک نفر نیست گل بیفشاند
نور شادی به شب بتاباند
درد هی روی درد میماند

ما فسیل گیاه تاریخیم

گرچه سبز آمدی ، نمان! برگرد
زرد و زارم ، بهار جان ! برگرد

روزگاری دلم غزلخوان بود
آسمانم ستاره باران بود
عشق مبنای نام انسان بود
شب در اعماق روز پنهان بود

نقدا از اسم عشق می ترسیم

گرچه سبز آمدی ، نمان! برگرد
زرد و زارم ، بهار جان ! برگرد

من که بی اختیار بددهنم
رو به سرباز خسته وطنم
باید از عشق و مرگ زر بزنم
با توهم که مرغ این چمنم

لاشخورها پرنده اند اینجا

گرچه سبز آمدی ، نمان! برگرد
زرد و زارم ، بهار جان ! برگرد!

تو که عمری مرددی جانم
دل به غرقاب غم زدی جانم
آمدی ، خوش نیامدی جانم
توی قاموس ما ، بدی ، جانم

رادیو گفت خواب ما ابدیست

گرچه سبز آمدی ، نمان! برگرد
زرد و زارم ، بهار جان ! برگرد!

راستی مثل جبر آسانی
روزنامه چقدر می خوانی؟
نرخ نان را به روز می دانی؟
پای بند دروغ می مانی؟

تا در این شهر جاودانه شوی؟

گرچه سبز آمدی ، نمان! برگرد
زرد و زارم ، بهار جان ! برگرد!

زخم خوردن پدیده ای عادی ست
پای لنگ است و عشق ، صد وادی ست!
صبر تلخیم و ناممان شادیست
ظاهرا دور، دور آزادیست

می چکد خون از اسمان قفس

گرچه سبز آمدی ، نمان! برگرد
زرد و زارم ، بهار جان ! برگرد!

روزی ام سهم دزد ، روز از نو
گرزهای پرنده سوز از نو
قوز بالای هرچه قوز از نو
کل تاریخ تا هنوز از نو

ما نفهمیم و ساده راحت باش

گرچه سبز آمدی ، نمان! برگرد
زرد و زارم ، بهار جان ! برگرد!

بودنت امتداد ویرانیست
رفتنت ابتدای حیرانی ست
حاصل هر دویش پشیمانی ست
در دلم یک پلنگ ایرانی ست

آه در کوچه باد می اید

گرچه سبز آمدی ، نمان! برگرد
زرد و زارم ، بهار جان ! برگرد!

بی بی سمانه رضایی
9 فروردین 95

کلمات کلیدی این مطلب :  بهار ، رادیو ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1395/1/19 در ساعت : 19:8:51   |  تعداد مشاهده این شعر :  1483


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1395/1/19 در ساعت : 23:36:3
درود درود درود ..............بسیار زیبا /
بازدید امروز : 49,164 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,213,475
logo-samandehi