تا نگاهم می کنی دریا صدایم می زند
چشمهایت آن دوماهیها صدایم می زند
عشق می گیردسراغ این دل حیران وباز
از میان قایقی زیبا صدایم می زند
مثل غواصیست دردریای عشقت این دلم
کرده مروارید را پیدا صدایم می زند
گاه می خواند چوجاشو شروه هایی بیدرنگ
گاه مثل ناخدا اینجا صدایم می زند
شکوه ها دارد ز کار مردم دنیا دمی
گاه می نالد ز مافیها صدایم می زند
گاه عاشق می شود ازلای آن چادرنماز
گاه بر سجاده ای شیدا صدایم می زند
می شودآئینه ی دنیای من روزی قشنگ
روز دیگر عاشقی رسوا صدایم می زند