ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزنین تا حوالی بیهق مصیبت است ....
وقتی حصار های کهندژ شکسته شد
با جهل راه خانه‌ی خورشید بسته شد
 
 قومی فقط نهایت شب را گرفته است
میراث جهل وظلم عرب را گرفته است
 
از بادیه به قلب تمدن هجوم برد
ما هرچه داشتیم همین قوم شوم برد
 
میراث های مولوی بلخ را گرفت
همراه باج شان به سلاطین روم برد
 
فریاد های مثنوی از نی شنیده شد
این زخم ها به زخمه‌ی ما هم دمیده شد
 
از مولوی گذشته و نوبت به ما رسید
دوران پادشاهی ظلمت فرا رسید
 
از این خبر تمام جهان با خبر شده است
ملا غنی برادر ملا عمر شده  است
 
 ماییم و سرنوشت پر از درد و اضطراب
ماییم هی عذاب و عذاب سپس عذاب
 
خشکیده است رود بدخشان و پنجشیر
 مرداب حاکم است در این شهر جای آب
 
نومید رفته اند از اینجا پرندگان
تنها غروب مانده و کوچیده آفتاب
 
پژمردگی‌ست حاصل گل های نسترن
چون دختران بومی فرخار و فاریاب
 
تهمینه ها ورابعه ها مویه می کنند
از عشق شان به ما و تو واگویه می کنند
 
 جایی که عشق نیست مگر جای آدم است ؟
این سر زمین نمونه‌ی از یک جهنم است
 
فریاد عشق و داد اناالحق مصیبت است
غزنین تا حوالی بیهق مصیبت است
 
با قطعنامه های سیاه و هزار بند
گرگان  صف کشیدهی در خط دیورند
 
دنبال فتح خانه و آبادی من اند
دشمن به لحظه های خوش و شادی من اند
 
این روزها قدم به قدم بغض می کنم
هر لحظه از تموج غم بغض می کنم
 
دلگیرم از نهایت این سرنوشت تلخ
دیوار مان بنا شده با این سرشت تلخ
 
ماییم  ومرگ ، همنفس لوحه سنگ ها
در آب های شور به کام  نهنگ ها
 
ما را شبانه صاعقه با یک تگرگ برد
با جبر پیش خانه‌ی اشباح مرگ برد
 
ماییم و چهره های جدید  اسامه ها
 در کاخ های سوخته یا فیلم نامه ها
 
با مویه‌ی تفنگ چنان سوت می کشیم
بر دوش مان جنازه و تابوت می کشیم
 
در شکل های تازه‌ی غم دیده می شویم
ما یک «گلیم کهنه» که برچیده می شویم
 
سید سکندر حسینی (بامداد)

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/12/11 در ساعت : 23:9:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  620


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1394/12/12 در ساعت : 11:40:48
درود برشماوخراسان بزرگ.عالي بود!
سید سکندر حسینی
1394/12/12 در ساعت : 21:45:24
ممنونم از لطف ومحبت تان
زهرا محمودی
1395/3/18 در ساعت : 14:7:59

در شکل های تازه‌ی غم دیده می شویم
ما یک «گلیم کهنه» که برچیده می شویم



آفرین
بازدید امروز : 12,467 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,176,778
logo-samandehi