ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



باور نداشتم
.
.
باور نداشتم که به یک لحظه اینچنین
قلبم میان دست تو تسخیر میشود
با یک نگاه،چند قدم،لحظه ای گذر
در طول چند روز جهان پیر میشود
 
باور نداشتم که چنین مبتلا شوم
سلطان عاشقی شدی و من ملیجکت
هرساعتی که میگذرد در برابرم
دارد زمان بودن تو دیر میشود
 
آتش گرفت بود و نبودم به یاد تو
دیگر توان نبود به قلبی که خسته بود
جرم نکرده ی دل و حکم بریده اش
دارد دلم به یاد تو زنجیر میشود
 
هم صحبتم شده تصویر آینه
هم صحبتی که مثل دلم آه میکشد
قلبم شکسته آینه هرروز سالم است
عکست به روی دیده که تکثیر میشود
 
این انتظار حس غریبانه من است
صخره دلش به قطره ی آبی فروخته
سختم شبیه سنگ ولی در غروب دل
اشکی به روی گونه سرازیر میشود
 
آه ای قلم دوباره خودت انتخاب کن
یا شعر را بریز، و یا اشک غم بنوش
شعری که صحبتست میان دو بی صدا
شاعر به جرم قافیه تکفیر میشود
.
.

 
کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1394/12/10 در ساعت : 1:22:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  837


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  فواد شجا ع الدینی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
بسیار زیباست ، جناب مرتضوی عزیز
بازدید امروز : 9,176 | بازدید دیروز : 7,315 | بازدید کل : 124,231,219
logo-samandehi