شانه­ های اعتمادم را نردبان کردند و من ماندم
با نگاهی غرق در حیرت، با دهانی خالی از فریاد

درود و سپاس








سلام وسپاس از نظرتان

درود بر استاد گرامی و دستمریزاد

سلام
درود فراوان جناب استاد حاج آقا اقتداری عزیز
چشم و دل روشن شد به حضور و سروده زیبای شما عزیز دل
.پاینده باشید و برقرار ..ان شا ء الله
❄««««::>❄<::»»»»::>❄<::««««::>❄
چشمۀ خورشید خشکیده ­ست، زمهریر درد می­ بارد
آتشی کوتا بسوزانم، ریشۀ این فصل یخ بنیاد
❄««««::>❄
شانه­ های اعتمادم را نردبان کردند و من ماندم
با نگاهی غرق در حیرت، با دهانی خالی از فریاد
❄««««::>❄<::»»»»::>❄<::««««::>❄




ممنون از حضور مبارکتان
جناب ذیفر عزیز

درود استاد..............

شانه­ های اعتمادم را نردبان کردند و من ماندم
با نگاهی غرق در حیرت، با دهانی خالی از فریاد






درود وخوش آمد دارم حدمتتان

سلام وعرض ارادت استاد بزرگوارم جناب آقای اقتداری بزرگوار از سروده ی زیبای شما بهره فراوان بردم وبسیار خوشحال شدم از حضورتان در صفحه آخرین اشعار ارسالی






سلام وممنون

سلام و عرض ادب و ارادت
جناب استاد اقتداری عزیز
بسیار زیبا و پر محتوا سروده اید لذت بردم از ساخت شعر نه ازدرد هایی که پرداخت زده اید با رد تعاریف به حق و نسبت آن به این حقیر بی بضاعت پانوشت نقدتان راخلاصه زدم سپاس




سلام ومفذمت گل باران